نیازهای زیر خشم
وقتی خشمگین می شوید، به راحتی از آن نگذرید! چرا خشم دارید و نیازهای زیر خشم چه چیزهایی هستند؟
خشم می تواند به عنوان قطب نمایی عمل کند که اعمال شما را هدایت می کند
همه ما نیازهای اصلی بقا، صداقت، عشق و خودشکوفایی را داریم.
خشم به نیازهای اصلی برآورده نشده اشاره می کند و ما را برای برآوردن این نیازها ترغیب می کند.
چرا عصبانی می شوید؟ سرزنش و پند دادن به دیگران به خاطر احساساتی مانند ناامیدی، رنجش یا خشم، وسوسه انگیز است، اما در حقیقت پاسخ، در نیازهای برآورده نشده ، نهفته است.
ممکن است زمانی عصبانی شوید که احساس خطر می کنید، زمانی که مورد سو استفاده قرار گرفته اید، زمانی که احساس طرد یا بی احترامی می کنید، یا زمانی که از انجام کاری که برای شما مهم است منع می شوید.
خشم به شما می گوید که چیز مهمی در زندگی شما اشتباه شده است و شما باید وضعیت را اصلاح کنید.
عصبانیت و خشم همیشه شما را به سمت یک نیاز اساسی که برآورده نمی شود راهنمایی می کند.
و این خبر خوبی است، زیرا وقتی نیاز برآورده نشده خود را شناسایی کردید، می توانید خود را برای پاسخ سازنده به آن آماده کنید.
مهمترین نیازهای زیر لایه خشم
بیایید نگاهی دقیق تر به این نیازهای اصلی بیندازیم.
بقا
اولین کارکرد خشم کمک به تضمین بقای شماست. برای بقای شما، نیازهای فیزیولوژیکی اولیه شما باید برآورده شود و باید بتوانید از خود در برابر آسیب دفاع کنید.
خشم با کمک به شما در پاسخ به آسیب فیزیکی یا احتمال آسیب دیدن شما، امنیت شما را تضمین می کند.
تصور کنید اگر کسی شما را بترساند، از شما سوء استفاده کند، قلدری کند یا تهدید به خشونت کند، چه احساسی خواهید داشت. احتمالاً خشم را تجربه خواهید کرد، شاید همراه با احساسات دیگری مانند ترس.
صداقت و اعتماد
دومین نیاز اصلی که خشم را تحریک می کند، میل به صداقت است.
ارزش ها و استانداردهای ما برایمان مهم است و انتظار داریم به آنها احترام گذاشته شود.
وقتی با بی عدالتی مواجه می شویم، احساس خشم می کنیم.
شخصی یک اصل را که ما آن را مهم می دانیم زیر پا گذاشته است.
شخصی کاری را انجام داده است که ما معتقدیم غیراخلاقی یا ناعادلانه است.
گاهی اوقات موضوع خیانت است.
شاید متوجه شده باشید که شریک زندگی به شما خیانت کرده است یا دوستی به شما دروغ گفته است.
یا یک افسر پلیس شما را به دلیل تخطی از سرعت غیر مجاز کنار کشیده باشد، در حالی که در واقع شما سرعت نداشتید.
در این موارد و موارد دیگر، احساس خشم میل شما را برای مبارزه برای تغییر و بازگرداندن تمامیت شکسته شده فعال می کند.
عشق
هر انسانی می خواهد احساس کند که دوستش دارند، خواستنی است و مورد احترام است.
بسیاری از ما زمانی که احساس می کنیم ناخواسته یا عمداً مورد بی مهری قرار می گیریم، یا زمانی که فکر می کنیم دیگران به ما بی اعتنایی می کنند، ما را تحقیر می کنند، بی احترامی می کنند یا ما را نادیده می گیرند، به سرعت عصبانی می شویم.
اگر کسی ارزش ما را پایین بیاورد – مثلاً به ما توهین کند یا در مورد ما به شکلی منفی یا تحقیرآمیز صحبت کند – باعث عصبانیت می شود.
نیاز به عشق ما را به ایجاد ارتباط اجتماعی با دیگران، ایجاد پیوندهای عاشقانه برمی انگیزد.
ما را وادار می کند تا روابطی را که از دست رفته اند را بازیابی کنیم.
همچنین ما را وادار می کند که خودمان را دوست داشته باشیم و خود واقعی و دلسوز خود را کشف کنیم.
خود شکوفایی
چهارمین نیازی که می تواند باعث افزایش خشم شود، دست نیافتن به خودشکوفایی است
خود شکوفایی به تمایل ذاتی شما برای رشد و رسیدن به پتانسیل کامل شما اشاره می کند.
شامل تمایل به برتری، رسیدن به هدف، و کمک کردن است.
و شما را به سمت رشد و کمال سوق می دهد.
همچنین انگیزه می دهد که به خانواده خود کمک کنید، به جامعه خود کمک کنید، و به شما کمک می کند تا به هدف خود برسید.
***
گاهی اوقات خشم ما با نیازهای متعددی برانگیخته می شود.
به عنوان مثال، عدم وفاداری شریک ممکن است نیاز ما به احترام گذاشتن (یعنی نیاز اصلی ما به عشق)و همچنین نیاز ما به صداقت را فعال کند.
گاهی اوقات، نیازهای ما در یک گروه با نیازهای گروه دیگر در تضاد است.
به عنوان مثال، نیاز ما به خودشکوفایی ممکن است ما را به صرف ساعت های طولانی در محل کار سوق دهد، در حالی که نیاز ما به عشق ممکن است باعث شود زمان بیشتری را در خانه بگذرانیم.
چگونه نیازهای اصلی خود را پیدا کنیم
دفعه بعد که احساس عصبانیت کردید، از خود بپرسید که چه نیازهای اصلی برآورده نمی شوند.
- آیا ایمنی یا سلامتی من در خطر است؟
- آیا اتفاقی افتاده است که اشتباه یا ناعادلانه است؟
- آیا احساس می کنم مورد بی مهری، طرد شدن یا بی احترامی هستم؟
- آیا چیزی مانع رسیدن من به اهدافم می شود؟
به یاد داشته باشید، خشم همیشه به یکی از چهار نیاز اصلی اشاره می کند:
ایمنی، صداقت و اعتماد، عشق و خودشکوفایی.
هنگامی که خشم به وجود می آید، می توان آن را در یکی از این نیازهای اصلی که برآورده نشده است، ردیابی کرد.
ممکن است متوجه شوید که باید از خود یا کسانی که دوستشان دارید محافظت کنید.
خود و روابطتان را درمان کنید.
یا آزادانه اهداف خود را دنبال کنید.
هنگامی که تشخیص دادید چه نیازی برآورده نمی شود، خشم نیز شما را به انجام کاری در مورد آن ترغیب می کند.
شما آماده هستید تا تصمیم بگیرید که در آینده چه کاری انجام دهید. خشم ها و ناامیدی ها به حال خود رها نمی شوند.
بلکه می توانند حتی تبدیل به اهداف شجاعانه، انسان دوستانه و همدلی جمعی شوند. در این صورت خشم قطب نمایی می شود که اعمال ما را هدایت می کند.
