خود کاذب چیست؟
خود کاذب چیست؟ «خود کاذب» ساختگی نیست: بلکه یک شخصیت تطبیقی است که برای حفظ دلبستگی و کاهش تعارض ایجاد شده است. «خود کاذب» همیشه خوشایند مردم نیست؛ میتواند مانند اعتماد به نفس و جذابیت به نظر برسد.
یکپارچگی با خود زمانی شروع میشود که افراد از تلاش برای «بیشتر» بودن دست میکشند و به خود اجازه میدهند که واقعی باشند.
آیا تا به حال به شما گفته شده است که شما فرد قوی و خردمندی هستید، فردی که دیگران به او تکیه میکنند، او را تحسین میکنند یا حتی آرزوی تبدیل شدن به او را دارند؟
شما ممکن است کسی باشید که خونسرد، خوشصحبت، خودآگاه و از نظر احساسی سخاوتمند به نظر میرسد.
از بیرون، ممکن است شما فردی بصیر، قابل اعتماد و مقاوم به نظر برسید.
ممکن است مردم اغلب بگویند که شما «بسیار متین»، «آرام» و «بسیار منظم» هستید.
ولی در خلوت، یک درد، احساس انزوا یا ترس از طرد شدن وجود دارد.
اگر این موقعیتها برای شما آشناست یعنی در حال زندگی در یک وضعیت انطباقی «خود کاذب» هستید
پیش از پرداختن به بحث خود کاذب لازم به ذکر است که دوره های خودشناسی می تواند کمک کند تا با کارکردها و پیامدهای مختلف خودکاذب و خودواقعی آشنا شوید
«خود کاذب» چیست؟
اگرچه اصطلاح «خود کاذب» به طور گسترده استفاده میشود، اما توجه به این نکته مهم است که این خود، جعلی یا دستکاریکننده نیست؛ بلکه انطباقی است.
این خود، خودی را نشان میدهد که افراد در پاسخ به محیطهای بیاعتبارکننده و حتی سوءاستفادهگر ساختهاند.
در ابتدا توسط روانکاو بریتانیایی، دونالد وینیکات، خود کاذب را توصیف کرد.
یک ساختار روانشناختی انطباقی است که عمدتاً در دوران کودکی، به عنوان پاسخی به فرزندپروری ناهماهنگ،با هماهنگی انتخابی پدیدار میشود.
شکلهای متفاوتِ فرزندپروری از نظر میزان ارتباط والدین با نیازهای عاطفی کودک متفاوت هستند.
عدم پاسخگویی کامل مراقبان (عدم هماهنگی)
پاسخهای مراقبان به شیوههای مزاحم یا ناهماهنگ (عدم هماهنگی)
مراقبان فقط در شرایط خاصی که مناسب تلقی میشوند، از نیازهای عاطفی کودک استقبال میکنند یا آنها را منعکس میکنند (هماهنگی انتخابی)
تمام این سناریوها، کودک یاد میگیرد که برخی احساسات یا نیازها غیرقابل قبول یا ناامن هستند.
برای حفظ دلبستگی و کاهش تعارض یا عدم تأیید، کودک پاسخهای واقعی خود را سرکوب میکند و آنها را با رفتارها یا عباراتی که برای محیط و والدین خوشایندتر هستند، جایگزین میکند.
خود کاذب همیشه به صورت انطباق یا خوشایند دیگران ظاهر نمیشود.
اغلب، به صورت اعتماد به نفس، تدبیر و شایستگی ظاهر میشود.
اما هرگونه ناپختگی ، نیاز یا عدم اطمینان را پنهان میکند.
با گذشت زمان، این نوع عملکرد انطباقی، حتی زمانی که ناخودآگاه است، بر فرد تأثیر میگذارد.
که میتواند فرد را خسته، نادیده گرفته شده و از بابت اینکه خودش را جور دیگری نشان می دهد، آشفته کند.
درک سازگاریهای «خود کاذب» میتواند حس آسودگی را به همراه داشته باشد، زیرا دریچهای به سوی بینش عمیق میگشاید.
چرا احساس خوبی ندارم!؟
«من خوب به نظر میرسم و عملکرد خوبی دارم. زندگی من از نظر عینی خوب است.
پس چرا احساس خوبی ندارم؟»
به عنوان یک رواندرمانگر، من اغلب با انواع مختلفی از این سوالها مواجه میشوم.
بیماران اغلب خود را از نظر ظاهری آرام و موفق توصیف میکنند، اما با احساس ترس و وحشت از خواب بیدار میشوند:
ترس از فروپاشی، طرد شدن، تنها ماندن و…
این عدم تطابق شناختی-عاطفی در بین افرادی که سالها با سازگاری «خود کاذب» زندگی کردهاند، رایج است.
آنها ریاکار نیستند.
بلکه یاد گرفتهاند که با جنبههایی از خود که مورد تحسین یا ضروری بودهاند، بیش از حد همانندسازی کنند،
در حالی که بخشهایی را که ناخوشایند تلقی میشوند، سرکوب میکنند.
چنین اختلافی اغلب منجر به احساس پوچی، پژمردگی یا ناامیدی خاموش میشود، علیرغم اینکه دیگران ظاهر مثبتی را درک میکنند.
چگونه فرهنگ ما به خود کاذب پاداش میدهد
در دنیای پیچیده ی ما که همه چیز به هم مرتبط است، به «خود کاذب» از نظر اجتماعی و حرفهای پاداش داده میشود.
به عنوان مثال، رسانههای اجتماعی نمایش تصاویر گلچین شده از شادی، اعتماد به نفس و موفقیت را تشویق میکنند که منجر به مقایسه خود و فشار برای ارائه نسخههای مشابه از خودمان میشود.
فرهنگهای سازمانی مختلف هم نقشهایی مانند «سخت کوشی» یا فردِ مسئولیت پذیر را پاداش میدهند، و نقطه مقابل این ویژگیها ضعف تلقی می شود
بنابراین، «خود کاذب» میتواند به یک پویایی درونی محافظ تبدیل شود که ممکن است ما آگاهانه آن را به عنوان چنین چیزی تشخیص ندهیم.
بازپسگیری آرام خود واقعی
«خود کاذب» چیزی نیست که باید «درمان شود»، بلکه باید پذیرفته شود، درک شود، مورد احترام قرار گیرد و به تدریج ادغام شود.
که این امر به دلایل معتبری مانند کمک به شما برای ایمن ماندن، متصل ماندن یا پنهان ماندن در مواقع ضروری، رشد کرده است.
با گذشت زمان و آگاهی و حمایت، میتوان دوباره با بخشهایی از خودمان که مشتاق دیده شدن، شنیده شدن و تجربه هستند، ارتباط برقرار کرد.
روی آوردن به سمت رنج، به جای دوری از آن، ممکن است منجر به بازنویسی نقشهایی شود که قبلاً بر عهده گرفتهایم.
این بازنویسی به فرآیند متمرکز بر شفقت برای تغییر نحوه تعامل ما با خود و دیگران اشاره دارد، گام به گام، و یکی پس از دیگری.
اینجا چند راه برای شروع فرآیند بازنویسی وجود دارد:
1. توجه به شخصیتها
با توجه به زمانهایی که پس از تعامل با دیگران احساس خستگی یا غرق شدن میکنید، شروع کنید.
و با لحنی دلسوزانه و کنجکاو از خود بپرسید:
آیا من نقش بازی میکردم؟ آیا بیشتر نگران احساسات دیگران بودم تا وضعیت روحی خودم؟ کدام بخش از من سعی میکند آن لحظه را مدیریت کند؟
2. اجازه دادن به نقص
سعی کنید رفتار و ویژگی را که کاملا واقعی است به یک فرد مورد اعتماد نشان دهید.
حتی نمونههای کوچک این ویژگیهای اصیل میتواند چشمانداز درونی شما را تغییر دهد، ارتباط را تقویت کند و به خود واقعی شما اجازه ظهور دهد.
مثلا از لهجه تان خجالت می کشید اتفاقا اجازه دهید آشکار شود و واکنشها را ببینید.
3. گوش دادن به بدن
بدن اغلب حقایقی را در خود دارد که ذهن تمایل به نادیده گرفتن آنها دارد.
احساساتی مانند گرفتگی، خستگی یا تنفس سطحی ممکن است نشان دهنده این باشد که یک حقیقت درونی آماده تجربه شدن است، نه اینکه اصلاح یا پنهان شود.
در این صورت، به احساسات توجه کنید و از طریق تنفس آهسته و ریتمیک، برای آنها جا باز کنید.
۴. تمرین خود دلسوزی
شما به شیوههای معناداری سازگار شدهاید.
نسخهای از شما در حالی که دنیای درونیتان در آشفتگی بود، قوی، آرام یا توانمند به نظر میرسید، شایسته تقدیر است، نه سرزنش.
اکنون، آزاد هستید که ضمن احترام به انسانیت خود، روشهای جدیدی برای بودن ایجاد کنید.
۵. مشارکت در رواندرمانی
همکاری با یک رواندرمانگر میتواند راهی عمیق و دلسوزانه برای کشف این خود-سازگاریها باشد.
از طریق تأمل رابطهای و کاوش نمادین، میتوانید لایههای عمیقتر خود را که منتظر تصدیق و درک بودهاند، کشف کنید.
بازگشت به خانه خود
همانطور که از سوی دیگران و جامعه با خواستههای مکرر برای “بودن” و نشان دادن این یا آن نوع شخصیت روبرو میشویم، خرد و شجاعت زیادی در تجسم خودِ واقعیمان وجود دارد.
اگر چه خودانطباقیهای کاذب ممکن است به ما در دستیابی به موفقیت، احساس تعلق یا امنیت در مواقع نیاز کمک کرده باشند، اما تمام وجود ما نیستند.
در زیر ظاهر آراسته، حقیقتی عمیقتر، اغلب آسیبپذیرتر و بسیار زندهتر نهفته است.
اجازه دهید این انقلاب درونی در حال واقعی شدن شما باشد.