ما اسب نیستیم، ما خودآگاهیم!
حکایت ما اسب نیستیم، ما خودآگاهیم! حکایت جالبی است.
روانشناسان، روانپزشکان و سایر متخصصان در حرفههای درمانی و کمکرسانی سالهاست که میدانند باید در پایان هر روز خود را ارزیابی کنند.
در غیر این صورت، فشارهای روانی زیادی را تجربه می کنند.
آنچه آنها آموختهاند و انجام میدهند، در مورد همه ما صدق میکند.
هر کسی که در حرفه های یاری رسان باشد با انبوهی از چالشهای دشوار در زندگی دست و پنجه نرم می کند و آنها را مبتلا به استرس کند و این ارزیابی میتواند استرس را کاهش دهد
و این که نوعی خودشناسی است موجب می شود تابآوری فرد را از زندگی افزایش دهد.
یادداشتهای پیکویک
آنتونی بلوم، پزشک و رهبر معنوی روس، در کلاسیکترین اثر خود، این موضوع را به شیوهای قابل تصور بیان میکند:
در کتاب «یادداشتهای پیکویک» دیکنز، قطعهای وجود دارد که توصیف بسیار خوبی از زندگی من و احتمالاً زندگی شما نیز هست. پیکویک به باشگاه میرود.
او یک کالسکه کرایه میکند و در راه سوالات بیشماری میپرسد.
در میان سوالات، او میگوید: «به من بگویید، چطور ممکن است که چنین اسب بدجنس و بدبختی بتواند چنین کالسکه بزرگ و سنگینی را براند؟»
کالسکه ران پاسخ میدهد: «مسئله اسب نیست، آقا، مسئله چرخهاست»
و آقای پیکویک میگوید: «منظورتان چیست؟»
کالسکه ران پاسخ میدهد: «ببینید، ما یک جفت چرخ فوق العاده داریم که آنقدر خوب روغنکاری شدهاند که کافی است اسب کمی تکان بخورد تا چرخها شروع به حرکت کنند و سپس اسب بیچاره باید برای زنده ماندن بدود!»
خودآگاهی
بلوم سپس به عنوان تفسیری در این مورد اضافه میکند:
«روش زندگی ما را که بیشتر اوقات زندگی میکنیم، در نظر بگیرید. ما اسبی نیستیم که میکشیم، ما اسبی هستیم که از ترس جانش از کالسکه ، می دود”
نکته اصلی این است:
اگر زمانی را به تأمل در افکار، رفتار و عواطف خود اختصاص نــدهیم، میتوانیم انتظار داشته باشیم که قدرت تشخیص مان را از دست بدهیم و خودمان را فریب دهیم.
خودآگاهی یک اقدام مداوم و پویا است که نیاز به توجه روزانه دارد.
برای دستیابی به این هدف، باید از جزر و مد واکنشهای خود آگاه باشیم تا بتوانیم نسبت به ناسازگاریهای ظریف در عواطف خود (یعنی تجربیات غم، افسردگی، شادی و غیره)، شناختها (روشهای تفکر، درک و فهم) و رفتار خود حساستر شویم.
این امر ما را به برخی از انگیزهها و افکارمان که درست فراتر از آگاهی قرار دارند، پیوند میدهد
( چیزی که برخی آن را طرحوارهها (باورهای) بررسینشده ما مینامند.)
برای اینکه بتوانیم چنین درکی از خودمان داشته باشیم، باید زمانی را صرف کنیم و هر چیزی را که در شیوه زندگیمان ناهمخوان است شناسایی کنیم تا بتوانیم دلایل تفاوت را بفهمیم و به وضوح بیشتری دست یابیم.