چگونه کمالگرایی روابط را تحت تاثیر قرار میدهد؟
کمالگرایی می تواند بخشهای بسیاری از زندگی ما را مختل کند؛ و سوال این است چگونه کمالگرایی روابط را تحت تاثیر قرار میدهد؟
در حالی که برخی از ما مشکلی با نزدیک شدن مستقیم به تعارض نداریم، برخی دیگر ممکن است به دنبال اجتناب کامل از رویارویی در بحثها باشند.
یک رابطه موفق از حل تعارض ناشی نمیشود، بلکه از رویکرد فرد به مدیریت تعارض ناشی میشود.
نحوه مدیریت تعارض بسیار مهم است، زیرا شخصیت و الگوهای رابطهای ما را روشن میکند.
گاهی اوقات ما آنقدر بر حفظ الگوهای رابطهای ایدهآل متمرکز میشویم که تعارض را در روابط خود سرکوب میکنیم.
و حاضر نیستیم اصلا بحثی بین ما و همسرمان یا افراد دیگر اتفاق بیفتد
کمالگرایی یک استاندارد غیرواقعی است که ما در تلاشی ناامیدانه برای پذیرفته شدن توسط دیگران، برای خود قرار میدهیم.
در حالی که کمالگرایی ممکن است به ما کمک کند تا حس کنترل را حفظ کنیم، با گذشت زمان، این تنشهای پردازش نشده میتوانند تشدید شده و غیرقابل کنترل شوند.
که در نهایت میتواند ما را از حضور و توانایی تجربه شادی واقعی در روابطمان محروم کند.
کمالگرایی به عنوان یک ترس دوباره ظاهر شده
کمالگرایی میتواند به عنوان یک مکانیسم محافظتی عمل کند که توسط نیازهای عاطفی برآورده نشده از دوران کودکی هدایت میشود.
آنا فروید، روانکاو، مکانیسمهای دفاعی را به عنوان تکنیکهای ناخودآگاه برای کاهش اضطراب و مدیریت تعارضات درونی توصیف کرد (بیلی و پیکو، 2023).
در حالی که برخی از مکانیسمهای دفاعی بیضرر به نظر میرسند، برخی دیگر به ما کمک میکنند تا از مواجهه با مشکلات اساسی عمیقتر اجتناب کنیم.
اگر همان فردی را در نظر بگیریم که خاطرات تلخی از بحثهای والدین خود در کودکی داشته؛
الان به شکل ایده آلی تمام تلاش خود را می کند تا در خانواده صدای کسی بلند نشود و بحثی شکل نگیرد؛
لذا ترس از تکرار تجربه های گذشته ، خود را به شکل کمالگرایی نشان می دهد و فرد حاضر نیست با تعارضات خود مواجه شود چون ترس از حل نشدن و بدتر شدن را دارد
درک کمالگرایی به عنوان یک حالت محافظتی
طبق نظریه روانکاوی برومبرگ در مورد چندگانگی خود و تجزیه (1998)، افراد حالتهای خود تجزیه شدهای را برای پرداختن به آسیبهای پردازش نشده خود ایجاد میکنند.
برومبرگ (1998) توضیح میدهد که چگونه افراد از حالتهای خود کنترل شده مانند کمالگرایی برای جدا شدن از آسیبپذیری عاطفی استفاده میکنند.
بنابراین، وقتی افراد عشق و حمایت را به صورت مشروط از والدین خود دریافت کرده اند به یک حالت خود-محافظتی مانند کمالگرایی میچسبند.
نظریه برومبرگ این نکته را برجسته میکند که چگونه کمالگرایی را میتوان به عنوان یک حالت دفاعی در نظر گرفت
که برای اصلاح تعارضات رابطهای قبلی و جبران بیش از حد نیازهای عاطفی برآورده نشده در دوران کودکی استفاده میشود.
این امر در مورد کمالگرایان نیز صادق است،
کسانی که به کمالگرایی به عنوان تلاشی برای تجربه حس تعلق و امنیت ادراکشده میچسبند.
چگونه کمالگرایی بر رشد شخصی تأثیر منفی میگذارد
در حالی که برخی افراد معتقدند که دنبال کردن کمال به آنها کمک میکند تا یک شبکه اجتماعی محکم ایجاد کنند، اغلب مانع از توانایی آنها در مدیریت مؤثر تعارضات رابطهای میشود.
کمالگرایی ریشه در نیاز فرد به تعلق و تمایل به کنترل دارد.
از آنجا که کمالگرایان نمیتوانند دیگران را کنترل کنند، اغلب برای جلوگیری از شکستهای رابطهای، بر کنترل روی محیط خود تلاش میکنند.
در برخی موارد، ترس کمالگرا از طرد شدن باعث میشود که آنها از تجربه مواجهه عاطفی در روابط خود محروم شوند.
علاوه بر این، پایبندی به یک طرز فکر کمالگرایانه میتواند به طور قابل توجهی مانع رشد عاطفی شود،
زیرا ما را در یک دیدگاه سختگیرانه محدود میکند و گفتگوی واقعی را تقریباً غیرممکن میسازد.
نکته کلیدی
کمالگرایی ترسی است که دوباره ظاهر میشود و زمانی ایجاد میشود که عدم تحمل آسیبپذیری وجود داشته باشد.
در حالی که برخی از ما برای جلوگیری از گسستهای رابطهای به کمالگرایی تکیه میکنیم،
با گذشت زمان، این تعارضات پردازش نشده میتوانند مانع رشد عاطفی ما شوند.
برای پیشبرد رشد عاطفی و ایجاد روابط واقعی، باید دفاعهای خود را بررسی کنیم و کنترل را در روابط خود آزاد کنیم.