من خودم را دوست ندارم!
من خودم را دوست ندارم! شاید در ابتدا جمله ای به نظر نرسد که ما آگاهانه آن را تجربه کرده باشیم
شاید همین جوری بیان کنیم…
شاید اصلا بیان نکنیم و مسائل پیرامون خود را از این دید نگاه نکنیم.
اما در مواجه شدن با حوادث زندگی یا با این بازخورد از دیگران (دوستان، روانشناس) مواجه می شویم یا خود به این بینش می رسیم.
حتی اگر به این بینش رسیده باشیم، مهم است و خبر خوبی است و سرآغاز خیلی حوادث مثبت، سرآغاز تغییر ، حتی از این لحظه به بعد.
دوست نداشتن خود چه چیزهایی است
ما چطور خودمان را دوست نداریم؟
ما زمانی که خودمان را بیش از حد زیر سوال می بریم، خودمان را دوست نداریم.
زمانی که بیش از حد مسائل را از دید خود نگاه می کنیم، خودمان را دوست نداریم.
از هم بدتر، زمانی که خودمان را بیش از حد مقصر می دانیم یا خودمان را بیش از حد مسئول می دانیم، خود را دوست نداریم.
زمانی که بیش از حد خود را وقف دیگران و پیشرفت شان می کنیم، خودمان را دوست نداریم.
زمانی که ورزش نمی کنیم و سیگار و مشروب بیش از حد مصرف می کنیم، خود را دوست نداریم.
(حدس می زنم این یک جمله برای تان تکراری باشد اما احتمالاً به موارد قبلی فکر نکرده اید.)
زمانی که بیش از حد حرص دیگر مسائل را می خوریم مثلا چرا پدرم فلان طور رفتار می کند….
کی می خواهد عوض شود…. چرا خواهرم… چرا مردم….اصلا نمی شود زندگی کرد….این چه وضعیه…. چرا آب تو تلمبه ست… چرا گوش کوب قلمبه است….
خلاصه غرزدنها، نشان می دهد ما خودمان را دوست نداریم.
و این ها ما را زشت می کند!
این افکار و طرز زندگی دنیای ما را خراب می کند.
وقتی احساس خوب در لحظه های زندگی تان نباشد، دیدتان منفی می شود.
حتما دیده اید آدمهایی را که همیشه ی خدا قیافه شان جوری است که انگار از عالم و آدم طلبکارند.
اینها لنگه آدمهای سختی هستند که حس و انرژی تان را از شما می گیرند.
برای همین است که می گویند اگر می خواهید حالتان خوب باشد با آدمهای خوب، یعنی مثبت، شاد و پرانرژی وقت بگذرانید، حتی در سخت ترین ایام!
ختم کلام اینکه اگر مواردی که با ستاره قرمز مشخص کردم، شامل حال شما می شود، حتماً برای برطرف کردن آن بکوشید یا خودتان با مطالعه و راهکارهای خودتان یا توصیه های مشاور روانشناس