کمالگرایی همیشه مشکلساز نیست
نکته مهم این است که کمالگرایی همیشه مشکلساز نیست تلاش برای پیشرفت و تعالی میتواند طبیعی و سالم باشد. اما وقتی برای پوشاندن احساسات حل نشدهی بیکفایتی استفاده شود، مشکلساز میشود.
بخش زیادی از این موارد از اوایل کودکی ناشی میشود.
بسیاری از ما آسیبهای حل نشده یا نیازهای عاطفی برآورده نشدهای را از گذشته خود به زندگی بزرگسالی خود منتقل میکنیم.
کمالگرایی ناسازگار اغلب به عنوان تلاشی ناخودآگاه برای التیام آن زخمها با بیعیب و نقص بودن در زمان حال ظاهر میشود.
اما هیچ میزان موفقیتی نمیتواند واقعاً آن داستانهای قدیمی را بازنویسی کند… حداقل نه به روشی که ما امیدواریم.
آیا کمالگرایی شما مفید است یا مضر؟
مطمئن نیستید با کدام نسخه از کمالگرایی روبرو هستید؟ از خود بپرسید:
- آیا تلاش برای پیشرفت به شما انرژی میدهد – یا شما را خسته میکند؟
- آیا وقتی کم میآورید بیش از حد انتقاد میکنید؟(خود انتقادگری)
- آیا موفقیت شادی میآورد یا فقط فشاری برای انجام کارهای بیشتر است؟
- آیا چه موفق شوید چه شکست بخورید، احساس شرمندگی میکنید؟
این سوالات میتوانند به شما کمک کنند تا مشخص کنید که آیا کمالگرایی شما ریشه در تمایل سالم به رشد دارد یا در تلاشی عمیقتر برای جبران زخمهای گذشته.
درمان از بازنویسی میآید، نه از دستیابی
راه حل به ندرت تلاش بیشتر یا دستیابی به موفقیتهای بیشتر است.
برای کسانی که در چرخه ناسازگار گرفتار شدهاند، درمان واقعی اغلب شامل بازنگری روایتهای اولیه است.
و این در مورد پاک کردن گذشته نیست، بلکه در مورد تغییر شکل معنایی است که به آن میدهیم.
اغلب، این فرآیند به بهترین شکل از طریق درمان، به ویژه روایت درمانی، پشتیبانی میشود که به افراد کمک میکند داستانهای زندگی خود را بررسی و از نو شکل دهند.
از طریق این کار، میتوانیم ببینیم که ما علت زخمهای خود نبودهایم – و موظف نیستیم زندگی خود را صرف جبران آنها کنیم.
میتوانیم دست از جستجوی ارزش برداریم و زندگی کردن با آن را شروع کنیم.
نکات پایانی
کمالگرایی لزوماً دشمن هدف نیست. وقتی سازگارانه باشد، میتواند ما را به سمت دستاوردهای معنادار و شادی واقعی سوق دهد.
اما وقتی به مکانیسمی برای مقابله با درد قدیمی تبدیل میشود، ما را از هدف دور میکند، نه به سمت آن.
کلید ماجرا ساکت کردن کمالگرای درونتان نیست، بلکه فهمیدن این است که اصلاً چرا دارد حرف میزند.