درمان به روش آلبرت الیس
آلبرت الیس مبدع نوعی درمان شناختی است که آن را با نام درمان عقلانی-هیجانی میشناسیم. درمان به روش آلبرت الیس متمرکز بر باورهای فرد در برابر حوادث است.
هدف درمانگر هم این است که با کار بر روی عقاید فرد او را زیر سؤال ببرد و برایش چالشهای جدید ایجاد کند.
فرض اساسی این رویکرد این است که افراد با عقاید خشک و افراطی خود درباره رویدادها و موقعیتها بر مشکلات روانی خود تأثیر میگذارند.
آلبرت الیس خود را مدیون فلسفه رواقی و این سخن از اپیکور میدانست:
افراد به وسیله رویدادها آشفته نمیشوند، بلکه برداشتی که از این رویدادها دارند آنها را آشفته میکند.
اگر بخواهیم این حکم اپیکور را از زبان الیس مجدداً بیان کنیم باید بگوییم افراد به وسیله عقاید خشک و افراطی که درباره رویدادها دارند، خود را آشفته میکنند.
لب کلام در رویکرد آلبرت الیس:
واقعهای رخ میدهد.
این از اختیار ما خارج است.
اما اینکه ما چه تفسیری درباره آن داشته باشیم و چه عقیدهای را نسبت به آن اتخاذ کنیم، در حوزه اختیار قرار دارد.
بنابراین از برخی مراجعان که در جلسات روانشناسی از عصبانیت خود در مورد همسر یا رفتار کسی صحبت می کنند این سوال پرسیده می شود که از اینکه آن رفتار را از دوست یا همسرت دیدی چه برداشتی کردی؟
چه تصوری به ذهنت آمد؟
چه تفکری در مورد او داری؟
این چگونه فکر کردن بعد از مشاهده یک رفتار یا عمل از کسی، موجب شکل گیری احساسها و هیجانات ما می شود.
نامعقول اندیشی در رویکرد آلبرت الیس
در بحث درمان به روش آلبرت الیس یکی از نکات کلیدی نامعقول اندیشی است.
نامعقول اندیشی باعث ایجاد روان رنجوری شخصی و ناراحتی رابطه ای می شود.
منظور از نامعقول اندیشی، صرفا تفکر نادرست نیست.
بلکه معنای زیر را می دهد:
تفکر مبالغه آمیز
تفکر بسیار جزمی(کوته فکر، قطعی، متعصب)
غیر منطقی
و به خصوص مطلق گرا
مرکز مشاوره امین میرموسوی تاکید می کند که باید در یک رابطه ی پر تنش ردپای دو موضوع را گرفت:
تفکراتی که موجب حال و هیجان بد می شود
و بررسی ویژگی های طرز فکر افراد مثل موارد فوق(مبالغه آمیز بودن، جزمی ….)