شما با خودتان صادق نیستید
شاید شما هم با خواندن این تیتر که شما با خودتان صادق نیستید کنجکاو شوید که آیا این عنوان در مورد شما هم صدق می کند یا نه!
در این مطلب به هفت نشانه ای می پردازیم که می گوید شما با خودتان صادق نیستید و به خود دروغ می گویید.
دروغ یک دژ کوچکی است؛ درون آن شما می توانید احساس امنیت و قدرت کنید. از طریق دژِ کوچکِ دروغ سعی می کنید زندگی خود را اداره کنید و دیگران را دستکاری کنید. اما این دژ نیاز به دیوار دارد، بنابراین شما دیوار می سازید. تک تک این دیوارها توجیه های دروغ های شماست.
می دانید! مثل اینکه این کار را برای محافظت از کسی که دوستش دارید انجام می دهید تا صدمه ای به او نرسد!
چرا دروغ گو می شویم!؟ در روان درمانی اغلب پی می بریم که این پیام در کودکی به ما داده شده است:
اگر دروغ بگویی من دوستت خواهم داشت، اگر حقیقت رو بگی من کتکت می زنم یا ترکت می کنم
یا والدین گوشمان را می پیچاندند و اصرار می کردند راستش را بگوییم؛ وقتی هم راستش را می گفتیم هنوز گوشمان را رها نکرده و دستشان پایین نیامده بود که یک سیلی هم می زدند؛ خلاصه ما بخت برگشته ها آخرش هم نفهمیدیم راستش را بگوییم یا نه!
کودک ممکن است یکپارچگی، صداقت و حتی سلامت عقل خود را فدای عشق والدی کند که برای زنده ماندن به آن نیاز دارد.
در نتیجه بسیاری از ما زندگی را دنبال می کنیم که آن پیام مخرب را در بر دارد.
حال بیاییم سراغ نشانه های رایج دروغ گویی به خودمان
1-احساسات شما با کلمات شما مطابقت ندارد
آیا تا به حال سعی کرده اید خود را متقاعد کنید که آسیب دیده یا عصبانی نشده اید، اما احساسات شما داستان متفاوتی را بیان می کند؟ با وجود اینکه می گویید همه چیز خوب است، اشک روی صورتتان جاری است!
یا می گوید عصبانی نیستید اما سرخی تان بالا زده و چشمان تان از حدقه بیرون آمده
احساسات شما حتی ممکن است شما را غافلگیر کند.
شما تعجب می کنید که این اشک ها از کجا آمده اند یا چرا اینقدر عصبانی هستید.
وقتی احساسات شما با آنچه که می گویید یا فکر می کنید مطابقت ندارد، احتمال زیادی وجود دارد که به خودتان دروغ بگویید.
مواجهه با حقیقت در مورد این که چه احساسی دارید به شما اجازه می دهد که به حال و احساسی که در آن لحظه دارید، رسیدگی کنید.
احساس واقعی خود را بپذیرید و آن احساسات را به صورت سازنده بیان کنید.
اگر صدمه دیده اید از گفتن اینکه صدمه دیده اید نترسید.
فراموش نکنید که عمیق ترین احساسات به ما صدمه نمی زند، بلکه مقاومت ما در برابر آنها آسیب می زند.
2-رفتار شما با گفته های شما همخوانی ندارد
امسال بالاخره وزن کم میکنم…
کسبوکاری راهاندازی میکنم…
ورزش را شروع می کنم…
بسیاری از مردم به مناسبت سال نو یا اول هفته یا آغاز ماه، برنامه هایی را مثل نمونه های فوق بیان می کنند.
اما تعداد کمی از مردم در واقع تلاش قابل توجهی انجام می دهند. اگر پشت آنچه می گویید عمل نمی کنید، احتمالاً در مورد آنچه می خواهید به خودتان دروغ می گویید.
3-مطابق با دیگران رفتار می کنید.
در خود احساس راحتی نمی کنید. شما نمی دانید چه می خواهید.
به جاهایی می روید که از بودن در آن مکان خوشحال نیستید؛
اما در مورد این احساسات با دیگران حرف نمی زنید؛
شاید چون آنها خوششان آمده، خود را در موقعیتهای غیرقابل تحمل قرار می دهید و چیزی نمی گویید که مبادا دیگران ناراحت شوند.
در نتیجه معتقدم در چنین شرایطی ارتباط خود را با خودتان از دست داده اید، چون سعی می کنید با دیگران هماهنگ شوید تا با احساسات خودتان.(البته منظورمان این است که سبک کلی رفتار فرد باید چنین باشد، در بیشتر موقعیتها و بیشتر آدمها)
تمرین کنید که به احساس خود در طول روز توجه داشته باشید.
چه چیزهایی به شما احساس زنده بودن می دهد؟ چه چیزهایی باعث می شود که با خودتان احساس ناراحتی کنید؟ دنبال چیزهایی باشید که باعث زنده شدن شما می شود.
4-خودتان را بیش از حد بزرگ می بینید.
شما با خودتان صادق نیستید چون به دنبال چیزهایی می روید که توانایی رسیدن به آن ها را ندارید زیرا توانایی های خود را بیش از حد برآورد کرده اید.
خود را در موقعیت هایی می بینید که نمی توانید آنچه را که گفته اید ارائه دهید. به خودتان می گویید که می توانید هر کاری را انجام دهید.
شما در مورد مهارت، شخصیت یا دانش خود صادق نیستید.
در صورتی که انتظار می رود در مورد آنچه می توانید و نمی توانید انجام دهید صادق باشید.
5-اضطراب عمیقی را باخود حمل می کنید
مهم نیست چه کاری انجام می دهید، در همه جا احساس ناراحتی و ناامنی می کنید.
این حس اضطراب فراگیر باعث می شود که مدام خود را سرزنش کنید و در خلوت از خود بپرسید که آیا واقعا کار درست را انجام می دهید یا بهترین تصمیم را می گیرید.
گاهی اوقات این اضطراب ریشه دار ممکن است به صورت احساس گناهی که نمی خواهید با آن مواجه شوید و سعی می کنید آن را پنهان کنید، ظاهر شود.
شما با خودتان صادق نیستید چون مدام رفتارت رو توجیه می کنید:
به او صدمه ای نزدم، فقط به او درسی دادم
من از حرفه ام متنفر نیستم، فقط کمی استرس دارم
من از خروج از منطقه امن خود نمی ترسم، من فقط درگیر تعهدات هستم.
خود-توجیهی فریبنده است:
از یک سو باعث می شود باور کنیم که “دلیل خوبی” داریم، اما از سوی دیگر، این دلیل، دروغی آشکار است.
ناخودآگاه می دانیم که فقط بهانه می آوریم، اما آگاهانه غافل هستیم.
6-شما پذیرای نظرات دیگران نیستید
اغلب اوقات پیش می آید که حتی نمی خواهید بدانید یا بپذیرید که به خودتان دروغ می گویید.
شما معتقدید که آنچه را که باور دارید تنها چیزی است که اهمیت دارد. بنابراین، شما هر گونه اظهار نظر دیگران را نادیده می گیرید.
متاسفانه فقط این واقعیت را روشن می کند که شما به خودتان دروغ می گویید و شما را مجبور می کند که آن را قبول کنید. در صورتی که باید یاد بگیرید بازخورد افرادی را که به آنها اعتماد دارید بپذیرید تا بتوانید حقیقت خود را زندگی کنید
7-شما هرگز اشتباه نمی کنید
حتی اگر تقصیر شما هم باشد خودتان را متقاعد کنید که اینطور نبوده است.
مشکل این است که شما هرگز اشتباهات خود را اصلاح نخواهید کرد یا از اشتباهات خود درس نخواهید گرفت.
چون اصلا خود را مسئول نمی دانید.
شما به خودتان دروغ می گویید زیرا نمی توانید بپذیرید که شاید شما هم نقشی در اشتباهات داشته اید.
پس بهتر است با خودتان صادق باشید، واقعیت را بپذیرید، از اشتباهات بیاموزید، رشد کنید و در آینده بهتر عمل کنید.