چرا بخشیدن والدین سخت است؟
بخشش اغلب کلید رسیدن به آرامش تلقی می شود؛ آیا در مورد والدین مان هم اینگونه است!؟ اگر هست، چرا بخشیدن والدین سخت است؟
بخشیدن یک دوست یا همکار برای انجام کاری که باعث درد شما شده است اغلب راحتتر است او را ببخشید چون واقعاً با او رابطه محکمی ندارید.
وقتی نوبت به بخشیدن والدین می رسد، به خاطر تمام تجربه هایی که در دوران کودکیتان داشتید، میتواند کاملاً غیرممکن به نظر برسد.
والدین چطوری به ما آسیب زده اند و استدلالشان چیست؟
در مورد این بخث که چرا بخشیدن والدین سخت است؟ چیزی که می تواند این مساله را پیچیده تر کند این است که شما پدر و مادری دارید که احتمالاً برای تمام موفقیت های شما اعتبار قائل شده اند.
اما هرگز مسئولیت چالش هایی که اکنون به عنوان یک بزرگسال با آن ها مواجه هستید را نمی پذیرند.
به هر حال، شاید آن ها هرگز از نظر فیزیکی نسبت به شما سو استفاده نکرده باشند، و از دید آنها شما هیچ وقت چیزی کم نداشته اید!
چون معتقدند که نهایت تلاش خود را کرده اند.
این استدلال اگر هم درست باشد اما متاسفانه همه ی خاطره هایی را که به یاد می آورید، خنثی نمی کند، مانند این پاسخ که ما(والدین) اغلب تحت استرس و عصبانیت بودیم
یا اینکه والدین شما به صورت کلامی و فیزیکی همدیگر را آزار داده اند و زمینه بی اعتمادی و استرس را در شما فراهم کرده اند.
شاید آنها در زمان طلاق، از شما به عنوان مهره ای به نفع خودشان استفاده می کردند
حتی یکی از والدین آشکارا از دیگری جلو شما انتقاد می کرد و بالعکس.
شاید یکی از والدین شما نوسانات خلقی غیرقابل پیش بینی و ترسناکی داشته بود که شما را به وحشت انداخته است یا دائماً برای گریه سر شما فریاد می زدند.
شاید تا حد زیادی با خواهر و برادرتان مقایسه شده اید یا احساس می کنید هر کاری که انجام داده اید به اندازه کافی خوب نبوده است.
ممکن است بارها احساس تنهایی و غفلت کرده باشید، اما بارها به شما گفته شده است که از زندگی خود قدردان باشید.
یا گفته اند: “من برای تو هر کاری میکنم و فداکاریهای زیادی کردهام تا بتوانی زندگی بهتری داشته باشی.»
هجوم احساسات آزاردهنده
اضطراب، افسوس، غم و حسرت، همه اینها بدون هیچ دلیل آشکاری بر شما غلبه می کند و گاهی اوقات نمی توانید افکار خود را که به نظر می رسد همه روزه با شماست ، خاموش کنید.
هیچ ثباتی در خلق و خوی شما وجود ندارد:
یک روز احساس خوبی دارید، روز دیگر احساس عصبانیت و ناامیدی می کنید و همه شما را آزار می دهند.
بسیاری از ما از ارتباط بین تجربیات دوران کودکی و چالش های امروزی خود آگاه هستیم
و هر زمان که با والدین خود وقت می گذرانیم، احساساتمان برانگیخته می شوند.
یعنی عصبانیت.
شاید سعی کرده باشید با والدین خود صحبت کنید، اما چه پاسخی دریافت کردید!؟
آن ها جسورانه هر گونه خطاکاری را انکار می کنند و صحبت را عوض می کنند.
همین باعث می شود شما احساس گناه کنید، مثل اینکه مادرتان در پاسخ به اعتراضتان بگوید:
آره!، من یک مادر وحشتناک بودم. من… من… هیچ کاری را درست انجام ندادم!؟
یا ممکن است آنها دیدگاه شما را نادیده بگیرند و آنچه را که می گویید انکار کنند:
“اوه، آنقدرها هم بد نبودم، اغراق نکن. من همچین شخصیتی که تو فکر می کنی نبودم.
شاید عذرخواهی کنند اما آن را پس می گیرند! :
“خوب، متاسفم، اما تو هم برای من همچین یک فرشته نبودی.”
والدین با تجربیات شما اینگونه رقابت می کنند:
“نباید شکایت کنی، زندگی من خیلی بدتر بود.”
ممکن است چندین بار سعی کرده اید گفتگویی با والدین خود داشته باشید، اما دستاوردی نداشته باشد.
همه به شما می گویند که باید آنها را ببخشید، باید خشم و عصبانیت را کنار بگذارید، اما نمی توانید. نیاز به عذرخواهی دارید
چرا بخشش اینقدر سخت است؟
در مورد بحث چرا بخشیدن والدین سخت است؟ من صحبتهای خیلی ها را که درگیر نبخشیدن والدین خود بودند، شنیده ام.
و دلایل بسیاری را بررسی کردیم که چرا بخشش غیرممکن است.
گاهی اوقات به احساس عدالت و پیروزی در این مبارزه مربوط می شود.
“اگر آنها را بدون عذرخواهی ببخشم، مثل این است که آنها از این کار تبرئه شده اند.”
برخی از مراجعان احساس میکنند که نمیتوانند ادامه دهند، مگر اینکه والدینشان آسیبهایی که زده اند را ببینند و اذعان کنند که در این آسیبها نقش داشته اند
آنها دوست دارند فکر کنند شما کودکیِ کاملی داشتید و دوران کودکی شگفت انگیزی نسبت به دیگر بچه ها در آن زمان پشت سر گذاشتید.
اما نمی دانند که شما در کودکی چقدر رنج کشیده اید.
پدر و مادرها باید ببینند که چقدر به شما صدمه زده اند و مسئولیتی را بر عهده بگیرند؛
و می دانم که مقایسه با دیگران جواب شما نیست»
در همه موارد، مراجعان گزارش میدهند که مخالفت والدینشان با چگونگی اتفاقات یا انکار گذشته، چیزی است که آنها را بیشتر خشمگین می کند و دلیل اصلی این است که نمیتوانند آنها را ببخشند.
«والدین می گویند آن طور که من به یاد دارم اتفاق بدی در حق تو نیفتاده است»
این انکار خیلی آزاردهنده است.
عذرخواهی در بسیاری مواقع هرگز انجام نمی شود، و رابطه تیره و پر از درگیری و مشاجره یا سردی و سکوت باقی می ماند.
زندگی برای والدین شما ادامه دارد، اما شما خود را در زندانی از خشم و نابخشودگی می یابید، به این امید که آنها در نهایت شما را آزاد کنند!
ادامه مطلب در پست بعدی…