من قربانی گذشته ام هستم

من قربانی گذشته ام هستم

من قربانی گذشته ام هستم

حاصل تربیت پدر و مادرم این تحفه ای است که می بینی! “من”؛ دیگر چه کاری از دستم بر می آید؟این جمله کسی است که می گوید من قربانی گذشته ام هستم.

حتما با این جمله ها خیلی آشنا هستید

پدر و مادرم مرا اینگونه تربیت کرده اند…

ما در بد دورانی بزرگ شدیم شانس نیاوردیم، با پدر و مادرهایی بی اطلاع و بی سواد

الان شدیم یک مشت مریض که تشکیل اجتماع داده ایم

مگر دیگر عوض می شویم؟

مشکل فقط بیان این جمله ها نیست

بلکه اینکه برخی می گویند من قربانی گذشته ام هستم زمانی است که احساس کنند خطاهایی کرده اند و نمی شود از آن گذشت.

و در دام خودملامت گری می افتند

یک میانبر هم برویم و آن اینکه برخی آدمهای سخت گیری هستند و ممکن است فقط با یک دید محدود نگاه کنند یا تک بعدی به رفتارهای خود و بازتاب تربیت والدین نگاه کنند.

خودخوری کنند و دچار نشخوار فکری شوند.

این سناریو شدیداً فرسایشی است.

توصیه می کنم حتما از یک روانشناس خوب بهره بگیرید.

شما روی چه چیزهایی کنترل دارید!؟

چون باید بدانید که آن کسی که الان هستید، تقصیر شما نیست چرا می گویید من قربانی گذشته ام هستم

اگر چه رفتار امروزتان در محل کار یا رابطه عاطفی تان باعث شده احساس خطر کنید اما به جای اینکه به خودتان لعنت بفرستین به فکر چاره باشید.

خودتان را بپذیرید و غر زدن و سرزنش را پایان دهید.

همانطور که گفتم آن کسی که هستید، تقصیر شما نیست. 

این جمله برای چه کسانی مناسب است؟

برای کسانی مناسب است که مرتب می گویند نسل بدی هستیم… حاصل استرس زمان جنگ هستیم، حاصل تربیت والدین بی سواد هستیم و صحبتهایی از این قبیل

چاقی مان به خاطر این است و آن

عصبی بودنمان به دلیل فلان موضوع است و درست نمی شویم… و خلاصه کسانی که آیه یاس می خوانند.

آیا ما در جثه، عصبیت، رنگ پوست، چاقی ، لاغری نقش داشته ایم؟

خودمان خواستیم؟

شما این ذهن وسواسی و کنترل گر را سفارش داده اید؟

لهجه تان را چطور!!؟

آیا می دانستید که عضو خانواده ای شده اید که عصبی و ناآرام است؟

آیا می توانستید وقتی در این دنیا نبودید بگوید من را به دنیا نیاورید، چون شما در دوران پر استرس قحطی و جنگ بزرگ شده اید؟

نه

پس خلاص!

واقع بین باشیم

بیایید واقع بین باشیم! به جای اینکه بگوییم من قربانی گذشته ام هستم

می بینیم که هر یک از ما حاصل جمع دلایل و شرایط بیشماری هستیم که شناسایی همه آنها ممکن نیست.

آنکه هستیم و آنکه خواهیم بود، تحت تاثیر عوامل مختلفی خواهد بود که سوال این است در کدام یک می توانیم مدعی باشیم که نقشی در کنترل آن داشته باشیم!؟

پس سرزنش و خودخوری ما را به کجا می برد؟

حال نکته این جاست که من مشاور می گویم مهم نیست که با چه ویژگی هایی به دنیا آمده ای! مهم این است که می خواهی با این ویژگیها چه بکنی؟

یعنی بهترین شیوه این است که نباید برای آنکه هستیم، خود را سرزنش یا مجازات کنیم.

بلکه باید با مهربانی و کنجکاوی با خودمان روبرو شویم و متناسب با آنچه در اختیارمان هست، به زندگی پاسخ دهیم.

این روش بهتر از روشی است که “خودانتقادگر” با ما انجام می دهد.

با این جهت گیری می توانیم خود را بپذیریم، نرم تر شویم و این مواقع منعطفانه با خود و زندگی برخورد کنیم

و از تفکر من قربانی گذشته ام هستم رها شویم

تمرین کنید که واقع بینانه به موضوع نگاه کنید.

روانشناس و مشاور مرکز مشاوره توصیه می کند در یک ستون روی کاغذ در مورد استرس خود بنویسید( که باعث شده مقابل نامزدتان ضعیف برخورد کنید و حالا خود را سرزنش می کنید)

در ستون مقابل دلایلی را که خارج از کنترل تان بوده را بنویسید.

ما نمی خواهیم مسئولیت فردی را کم رنگ کنیم فقط می خواهیم عواملی را که در اختیار ما نبوده را شناسایی کنیم.

زمانی که “خودانتقادگر” ما را به باد انتقاد می گیرد و متهم می کند باید با سلاح تحلیل و شناخت با آن مقابله کنیم.

نتیجه چیست؟

در پایان بحث من قربانی گذشته ام هستم زمانی که این تکلیف را انجام می دهیم متخصص روانشناس در مرکز مشاوره امین میرموسوی توصیه می کند مدتی به نوشته های خود  فکر کنید و ببینید بر سر چه موضوعی و چه میزان آگاهی و کنترل می جنگید!؟

چقدر زندگی و دنیا را سخت گرفته اید!

الان چه کار می توانید بکنید!؟

ناامید نشوید

رواندرمانی های تحلیلی برای همین زمان است.

یا همین که الان دارید روی رفتار و طرز افکار خود فکر می کنید و تجزیه و تحلیل می کنید، این یعنی آگاهی و این خیلی مهم است.

من باشم جشن می گیرم که اینقدر فهمیدم

آگاهی در ابتدا درد هم دارد اما در مسیرش حرکت کردن ، جشن دارد

چون به شکوفایی شما کمک می کند چون از شما آدم مسئولی می سازد و زمینه را برای تغییر فراهم می کند.

بنابراین با این نوشته به عوامل و شرایطی که هیچ نقشی در تعیین آن نداشته اید، پی می برید.

اگر بتوانید با واقع بینی و بی طرفی این شرایط را تشخیص دهید از خجالت و سرزنش خود را رها می کنید.

اگر نتوانستید حتما از یک مشاور و روانشناس و یک مرکز مشاوره خوب کمک بگیرید.

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published.Required fields are marked *

بیست − شش =

Instagram
Call Now Button