درمان خود سرزنشگری
سرزنش خود، نابود کننده ی عزت نفس است. هر چه خودمان را سرزنش کردیم، هیچ اتفاق بهتری نیفتاد پس درمان خود سرزنشگری را جدی بگیریم چون روش خودمان چیزی را عوض نکرده، حال بهتری تجربه نشده و با سرزنش کردن خودمان، کسی را به خودمان نزدیکتر نکرده ایم.
کسی نسبت به ما مهربان تر نشد
در عوض ما نسبت به خودمان بیرحم تر و منفی نر شده ایم.
نسبت به خودمان، پرتوقع شدیم
و همیشه ناراضی!
آیا شد یک بار خود را سرزنش کنی و بگیم چه خوب شد، حالا از خودم راضی شدم، حالا خودم را دوست دارم
آخیش، یک آمپول خودسرزنشی به خودم بزنم راضی شم
نه، خبری نیست
فقط همین راه را ادامه می دهیم
یه دو روز آمدیم زندگی کنیم آن را هم به کام خودمان تلخ می کنیم.
بنابراین سرزنش خود، نابود کننده ی تمام احساس های خوب است.
هر روز که خود را به خاطر دردهای گذشته سرزنش می کنید روزی است که به خود می گویید شما انسان موثری نیستید
نمی توانید منحصر به فرد بودن خود را درک کنید.
ریسک نخواهید کرد.
زیرا که معتقد هستید که شکست می خورید و از آنچه که هستید مایوس تر می شوید
گرفتاری اینجاست که ایرادها را در خود دنبال می کنید.
و حاضر نیستید این عینک فعلی را بردارید و با عینک دیگری نگاه کنید.
در اصل باید این کار را بکنید شاید مثالش این باشد که بگوید اگر شخص دیگری جای من می بود چطور به این موضوع نگاه می کرد.
سعی کنید دیدگاه های مختلفی را در نظر بگیرید.
در غیر این صورت، خود را از دیگران جدا می سازید.
در نتیچه خود را کمتر از آنچه هستید برآورد می کنید.
اینها یعنی بی توجهی به خود و احساس های خود
همه این کارها اسباب کاهش ارزش شما را فراهم می سازد
پس ضروری است درمان خود سرزنشگری را جدی بگیرید.
وقتی گذشته را تکرار و خود را سرزنش می کنیم
کسی که شما را قبلاً آزار داده حالا این کار را نمی کند؛ ممکن است تغییراتی اتفاق افتاده باشد پس لازم است که درمان خود سرزنشگری را انجام دهیم.
چون ممکن است این شخص در زندگی شما نباشد.
حتی ممکن است دیگر زنده نباشد.
اما رنجش همچنان زنده است زیرا شما آن را زنده نگه می دارید
این شما هستید که خود را رنج می دهید و در نتیجه من به عنوان مشاور روانشناس هر چه در مورد درمان خود سرزنشگری صحبت کنم بی فایده خواهد بود.
چون شما مدام به خود می گویید: بی عرضه…. ساده لوح….حقته….. خنگ…. قربانی….بدبخت…..
شما با تکرار این پیامها خود را مجازات می کنید.
در واقع این پیامها را درون سازی می کنید و کاملا اینها را جزئی از وجود خود می سازید.
و اینها با هویت خود یکی می شود.
پس به خود انصافاً ستم می کنید.
حالا هر گونه پدر و مادر در حق شما کاری کرده اند که الان هم آنها را متهم ردیف اول می دانید هم خودتان را سرزنش می کنید که چرا فلان رفتار را نسبت به دیگران مرتکب شدید.
پدر و مادر یا در قید حیات نیستند یا در حال حاضر در زندگی شما حضور ندارند.
شاید شما مستقل از آنها زندگی می کنید.
پس در دسترس مستقیم شما نیستند.
اما الان هم به خودتان رحم نمی کنید. والدین در گذشته شما را تحقیر می کردند شما الان می گویید من بی خاصیتیم، کی منو قبول داره؟
بعد می گویید این والدین بودند که من را اینگونه بار آورده اند.
نه، الان خودتان این کار را با خود می کنید.
شما دیگر به آنها نیازی ندارید تا با شما چنین رفتار کنند ؛ خودتان انجامش می دهید.
اگر می گویید آنها در من اخلاق بد را ، تحقیر را و هر چیز منفی را نهادینه کرده اند! خیر، به این طریق شما دارید تغییر را ناممکن می سازید و شرایط را پر از ناامیدی و استیصال می کنید.
در حالی که شما می توانید و شایستگی اش را دارید که نشان دهید متفاوت تر هم رفتار می کنید.
جمله ی طلایی ویرجینیا ستیر
در ادامه بحث درمان خود سرزنشگری ویرجینیا ستیر جمله ی نابی دارد. او می گوید متوجه هستید که شما مسئول بارش باران نیستید، شما مسئول واکنشی هستید که در قبال آن نشان می دهید
و این واکنش لزوماً نیازی به سرزنش خود ندارد.
بنابراین می توانید از یک روانشناس خوب در تهران کمک بگیرید تا شما را راهنمایی کند شما را از حس درماندگی رها کند.
شما نیاز دارید نگرشتان نسبت به موضوع تغییر کند تا حال و احساس بهتری تجربه کنید.
در پایان توصیه می کنم سایر مقالات مرتبط با بحث سرزنش و درمان خود سرزنشگری را در این سایت مطالعه نمایید.