چرا مردها مشاوره را قبول ندارند؟

چرا مردها مشاوره را قبول ندارند؟

چرا مردها مشاوره را قبول ندارند؟

چرا مردها مشاوره را قبول ندارند؟ پاسخهای زیادی هست؛

هر چه هست، این یک معضل است زیرا وقتی یک جای رابطه می لنگد و نیاز به همکاری همسران با زوج درمانگر و روانشناس است، عدم همکاری یکی از زوجها، کاری را پیش نمی برد.

برای همین است که می گوییم با کسی وارد رابطه شوید که اگر روزی نیاز به مراجعه به کلینیک روانشناسی و مشاوره بود، همکاری کننده باشد.

و از طرفی برای هر چیزی این مردها را به نزد مشاور نکشانید!

البته اگر از همراهی شوهرتان خوشخال می شوید، باید همین رو از شما بشنویم، گاهی یادمان می رود و نیاز به یادآوری داریم.

اما به هر حال، سوال همین است که چرا مردها مشاوره را قبول ندارند؟

پاسخهای مختلف:

من خودم به همه مشورت می دهم، من برم پیش مشاور!؟… ههه

من مدیر عامل شرکت هستم…. من برم پیش مشاور؟

بـه این چیزا اعتقاد ندارم.

آدمی نیستم که پـول به این چیزا بدم

مشاور می خواد چی بگه!

باز چی شده که می خوای بری پیش مشاور!؟

تفکر مردها در مورد موضوع مشاور و روانشناس

مردها با مشاوره مخالفند، به دلایل متعدد.(البته نه همه مردها)

اما مقاومت در برابر حرف مشاور و قیافه گرفتن مردها برای همسر  و مشاور در کلینیک روانشناسی، گاهی علتش، پافشاری خانم ها برای مشاوره بردن مردها است.

من همیشه گفتم، مرکز مشاوره نه جای دادن حق است و نه جایی که کسی با دلخوری و به زور وارد شود.

درست است که کسی برای خبر دادن عروسی اش نزد ما نمی آید و عده ای ناراحتند، ولی قرار هم نیست کسی به زور بیاید.

ناراحت هستیم ولی با تمایل می آییم.

این قضیه هم برای والدینی که نوجوان را به مرکز مشاوره می آورند صدق می کند و هم برای خانم هایی که همسرانشان را می خواهند به مرکز مشاوره بیاورند.

در غیر این صورت، نتیجه ای نخواهید گرفت.

ضمن اینکه وقتی کسی را به زور و علی رغم میل باطنی می آورید، همکاری نخواهد کرد و شما برای او نقش یک فرد کنترل کننده را دارید، انگار که می خواهید کنترلش کنید.

چرا این اتفاق می افتد؟

مگه ما عروسک خیمه شب بازی دست شما خانمها هستیم!؟

یکی از دلایل اینکه سوال می شود چرا مردها مشاوره را قبول ندارند؟

این است که چون ما مردها فکر می کنیم شما خانم ها می خواهید ما را تغییر دهید.

و فکر می کنیم خواسته های تان یکی دو تا نیست.

(البته برخی خانمها واقعاً همین کار را می کنند!)

برای همین بر سر آمدن به مشاوره مقاومت می کنیم.

فکر نمی کنیم که شما با طرح حتی مسائل مختلف، قصد دیدن توجهِ ما را دارید و با دیدن عکس العمل ما در شنیدن و قضاوت نکردن حس همراهی بیشتری می کنید.

راهکار چیست؟

همین جمله فوق را باور کنیم.

حالا در مشاوره پیش از ازدواج باید همین ها را گفت.

البته برخی مردها بیشتر از اینکه همراهی کننده باشند از این همراهی ها گریز می زنند،

حالا برخی رک می گویند اعتقادی به مشاوره ندارم برخی دوست ندارند هی شما خانمها آنها را از این دکتر به آن دکتر  بکشانید.

معمولا خانمهایی با روحیه مستقل از پس این یک مشکل یـا تفاوت بر می آیند.

و بر عکس خانمی که روحیه وابسته داشته باشد، اذیت می شود.

از طرفی ما مردها فکر می کنیم مشکلی سخت پیش آمده و مشاوره رفتن یعنی پایان ماجرای زندگی.

به خصوص وقتی فکر می کنیم از دید خودمان که من مگه چی کم گذاشتم!؟

مردهای خیلی منطقی

برخی مردها نتیجه را در حرف نمی بینند! در عمل می بینند!

یعنی باید یک کاری اتفاق بیفته که حس بشه، به چشم دیده بشه، منظورم یک کار عینی و عملی، جاده ای آسفالت بشه، بتن ریزی بشه، پروژه ای گرفته بشه و…. کار یعنی این!

یعنی چی پول بدیم، یکی حرف بزنه!؟

این مردها، خیلی تفکر منطقی و عینی دارند، معمولا احساسی و نظری نیستند.

برای همین حتی به سمت فعالیتها و مشاغل عمرانی یا “عدد و رقم دار” می روند.

معمولا اینها را نمی شود تغییر داد!

حال اگر فکر کردید مشاوره برای این روزهاست و این آدمها، خواننده این مطلب اشتباه فکر می کند.

مشاوره برای زیر و رو کردن شالوده یک شخصیت شکل گرفته نیست که نیست.

مگر به سمت معجزه و این چیزها بروید.

البته اگر خیلی در این طرز تفکر ،تـنـد و تیز نباشند، می شود کاری کرد،

اما اگر مرد مورد نظر شما از آن دسته ی کاملا مخالف هست، خیر.

پس لطفا این مطلب را خوب بخوانید و اگر از گروه خوش شانس هستید، یعنی هنوز ازدواج نکردید، حواستان باشد که به پست این مردها با این طرز تفکرهایی که صحبتش شد، نخوردید و اگر خوردید، عاشق نشوید.

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published.Required fields are marked *

هفت + 1 =

Instagram
Call Now Button