شکل متفاوتی از مشاجره همسران

شکل متفاوتی از مشاجره همسران

 

شکل متفاوتی از مشاجره همسران

این روزها با شکل متفاوتی از مشاجره همسران روبرو هستیم!

وقتی فشارهای اقتصادی و مشکلات دیگری مثل کرونا دست به دست هم می دهند و پا روی اعصاب ما و خانواده می گذارند، مدیریت روابط همسران کار سختی می شود.

به طور کلی در سالهای اخیر شکل مراجعه همسران به مشاور خانواده و زوج درمانگر فرق کرده است.

شاید زمانی بود که بیشتر بر سر میزان توجه به هم مراجعه می کردند

و یکی از همسران شاکی بود که در فلان مجلس همسرم به من توجه نمی کند یـا چرا جلو جمع فلان برخورد را کرد یا چرا نمی تواند نه بگوید و این مسائل.

امروزه به خصوص با وارد آمدن فشارهای اقتصادی – روی سخن فقط با خانواده های سطح متوسط جامعه نیست بلکه حتی بالاتر-

همسران به جای متمرکز شدن به عواملی که نام بردم و می شود اسمش را گذاشت “عوامل عاطفی رابطه” یا “فاکتورهای صمیمیت”،

پیوند عاطفی خود را با همسر به بهای مسائل مادی از دست می دهند.

و این به خصوص در ازدواجهایی که سنواتی دارد و چند سالی از عمر آن گذشته و همسران دارای فرزند هستند، دیده می شود.

شاید خواننده مطلب خیلی شیک و منطقی به قضیه نگاه کند که خب درست است اقتصاد مهم تر از گذشته شده،

طبیعیه که هر کسی برای بقاء خودش مبارزه می کند و این داستانها…

ولی اینکه با خطر از هم پاشیدگی یک خانواده روبرو هستیم، شوخی نیست.

مشاجره همسران بر سر چیست؟

ببینید با سه گروه مواجه هستیم

یک گروه می خواهند مال بیشتری از همسر بگیرند، چون حق خود را می دانند و …

یک گروه مدعی هستند در ابتدای ازدواج شرط کردند که مثلا هر وقت همسر خانه دار شد سهمی به او هم بدهد و شرطهای دیگری که مطرح شده 

و “الان” همسر از چنین کاری خودداری می کند؛

 بعد می گویم چرا!

یک گروه که واقعاً بازنده بد ماجرا هستند،

کسانی هستند که چون اطرافیان و دوستان گفتند این قدر کار نکن وظیفه شوهرت هست به تو هر چه می خواهی بدهد، اصرار به بنام زدن ماشین و خانه گرفتن و حق طلاق و اینها دارند.

حتی ممکن است حساب و کتابی در ذهنشان کرده باشند ولی مشخصه آنها این است که روی این موضوع گیر داده اند.

این گروه سوم بد می بازند، افرادی بی سیاست و تاثیرپذیر و زودباور هستند.

گروه دوم، گروه سختی است، چرا؟

وقتی اقتصاد جای صمیمیت را می گیرد!

گرداندن زندگی زناشویی با این شرایط فعلی جامعه، برای این گروه حکم بازی با مهره های شطرنج دارد(متاسفانه)

یعنی هر مهره را با حساب و کتاب تکان می دهند به خصوص برای همسرانی که مرد خانواده، کاسب است.

دیدگاه اینها در اداره زندگی زناشویی، کاسب منشانه است.

اینها در این شرایط فعلی جامعه و حتی جامعه جهانی اتفاقا اگر در معرض طلاق نباشند در معرض سردی و مشاجره هستند.

در این گروه اقتصاد، بیش از عاطفه و صمیمیت معنی پیدا می کند؛ و این خطرناک است.

مرد از دید زن، خسیس تر می شود. زن برای گرفتن، حساس تر؛

سپس اگر زن حریف نـشود، به شکلی منفعلانه واکنش نشان می دهد؛

مثلا در جایی جواب سربالا می دهد، کاری می کند که همسرش را به دعوا تحریک می کند ، البته قصد جلب توجه است ولی ریسک می کند و دعوا سر می گیرد.

اینجا از صحبت مرد مشخص است که برای دادن مال بیشتر حساب خیلی چیزها را دارد. حق هم دارد

(صرفاً در حساب داشتن، حق دارد!! نه اینکه چون نمی دهد حق دارد، خانمها برداشت جانبداریِ من از مردان را نکنند)

اما نه مرد کوتاه می آید و نه زن ول می کند.

هر کدام به دلیل گذشته و رفتارهایی که در حق هم داشته اند به موضوع چسبیده اند.

و این خطرناک است.

حتی ممکن است یکی از طرفین با مهره های قدرتمند خود در صفحه بازی کند

یعنی رابطه جنسی را درگیر کند، کم بگذارد، با بچه ها پرخاشگری کند.

پس وقتی این شکلی توصیف می کنم یعنی زندگیها تبدیل به مبارزه شده، داریم می دویم که تکلیف برنده و بازنده روشن شود.

نقطه ضعف ازدواجی که سنواتی از آن گذشته این است که آدمها دنبال بررسی این هستند که آیا کلاهی سرشان رفته یا خیر! 

تازه احساس برحق بودن می کنند. چه مرد چه زن

درست کردن چنین روابطی گاهی سخت و گاهی آسان است.

چرا؟

سه پاسخ زیر را باید در نظر گرفت:

*گاهی باید یکی از پیگیری چیزی بگذرد(زن)

*گاهی باید مَـرد برای فروکش کردن اوضاع، برگ برنده ای رو کند و چیزی ارائه دهد.

*گاهی موضوع اینها نیست، حکایت از داستان دیگری دارد و بحث اخلاقیات است و عواطف ولی به شکل مادی بیان می شود تا اطمینانی گرفته شود.

و معنی این سه پاسخ این است که هر دو نفر باید در طرح تقاضا و پاسخ دادن به تقاضا، احتیاط کنند و مشورت بگیرند.

سنـوات زندگی یعنی چه؟

فقط صحبت از سالهایی که می گذرد نیست.

در ذهن هم، سنوات می نشیند و گذشته شخم زده می شود و هر دو نفر موازی کاری می کنند

اینجا هیچ نقطه تفاهمی وجود ندارد

و “موازی کاری” به مرور به فاصله گیری از همدیگر منجر می شود

و فاصله گیری یا خیانت را به دنبال دارد یا طلاق و اجرای مهریه!

همسران در ذهن خود چه چیزهایی مرور می کنیم؟

همسران با این نشانه ها وارد معادله ها می شوند:

-زنم یک بار فلان کار رو با من کرد، چطور اعتماد کنم؟…

-دوستای شوهرم گفتن شوهرت خسیسه…

-به من ثابت شده نـم پس نمیده، خسیسه

-چون سخت سر کیسه را شل می کنه، باید از الان روش کار کنم…

-همون سال اول که خواست مهریه رو ببخشم، فهمیدم با کی طرفم! (الان اگه گیر دادم ماشین به نامم بزنه، برای اون ماجراست) 

گاهی اینها را به مشاور و روانشناس نمی گویند یا جلو همسرشان نمی گویند،

ولی مشخص است که چیزی به نام ” اسرار مگو ” وجود دارد.

شاید بعدا بیان شود.

به هر حال اگر مجموع این اسرار مگو یا حتی آشکار، چیزی باشد که احساس کنیم در رابطه همسران با چرتکه سر و کار داریم تا رابطه عاطفی، این زوج در جای خطرناکی قرار گرفته اند و باید با آن سه پاسخ که گفتم برخورد کنند یا به مشاور و زوج درمانگر مراجعه کنند.

 

Leave a Reply

Your email address will not be published.Required fields are marked *

هشت − 4 =

Instagram
Call Now Button