هفت الگوی فکری مخرب

هفت الگوی فکری مخرب

هفت الگوی فکری مخرب

چگونه هفت الگوی فکری مخرب را تغییر دهیم که به رابطه شما و همسرتان آسیب نزند؟ برای این منظور می بایست تحریف های شناختی که منجر به درگیری و جدایی می شود را بشناسید.

قبل از معرفی این هفت الگوی فکری مخرب بد نیست بدانید که  افکار شما فیلتری هستند که به شدت بر نحوه نگرش شما به همسرتان تأثیر می گذارد و کیفیت تعاملات شما را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

تحریف های شناختی، سوگیری در فرآیندهای فکری شما هستند و می توانند به بیگانگی و بی اعتمادی کمک کنند؛

چطور؟ بهتر است در ابتدا به بررسی دقیق داستان‌هایی که ذهنتان درباره تحریف های شناختی به شما می‌گوید، بپردازیید.

افکار هر یک از ما مثل فیلتر عمل می کند و به شدت بر دید و احساس ما در مورد شریک زندگیمان تأثیر می گذارد- چه خوب و چه بد- افکار مثبت منجر به احساسات خوب، تعاملات هماهنگ و صمیمیت می شود. افکار منفی منجر به احساسات بد، خشم و رنجش می شود.

فرضیه هایی که در روابط ایجاد می کنیم اغلب نوعی تحریف شناختی یا خطای فکری است.

اگر همیشه درگیر این تحریف ها باشیم، می توانند به درگیری و جدایی کمک کنند.

برای آشنایی با برخی از رایج‌ترین تحریف‌های شناختی در روابط، و نحوه اصلاح مجدد این الگوهای فکری مضر ادامه مطلب را بخوانید.

تعمیم بیش از حد

در تعمیم بیش از حد صرفاً بر اساس یک رویداد خاص، یک الگوی فکری کلی و منفی را به تمام موقعیتها گسترش می دهیم

فرض می کنیم یک نمونه برای هر موقعیتی اعمال می شود.

مثال:

رضا نامزدم همیشه زبانش به انتقاد باز میشه؛ هیچ وقت کادوهایی که براش می خرم دوست ندارد.

روشی که باید در مقابل با جمله فوق امتحان شود:

توصیه می شود خودتان را با این سوال مواجه کنید: آیا نامزدم همیشه انتقادگره؟ یعنی همه جا؟ همیشه؟ حتی یک بار هم نبوده که انتقادی صحبت نکنه!؟

سعی کنید به لحظاتی توجه کنید که نامزد شما غیر انتقادی بوده و از بعضی کادوهای شما استقبال کرده

فاجعه سازی

در فاجعه سازی ما معتقدیم که یک وضعیت بسیار بدتر از آنچه پیش آمده، است.

وای اگه بفهمه چه اشتباهی کردم دیگه منو نمی بخشه، قشقرقی به پا می کنه

به جای الگوی فوق چطور به موضوع فکر کنیم؟

بهتره فکر کنیم نبخشیدن، طلاق ، همه چیز تمام شدن هیچ وقت به سادگی نیست! و در یک چشم بهم زدن کسی کل زندگی رو نابود نمی کند.

کسی که با این آدم که اینطوری فاجعه سازی کرده زندگی می کند، حتما چند تا ویژگی مثبت دیده که ادامه داده

و همیشه موانع و ویژگی های مثبت زیادی وجود دارد که بر خلاف ذهن فاجعه ساز ما کمک می کند تا آنطور ما محاسبه کردیم، شرایط پیش نرود.

پس شریک زندگی ما ممکن است از ما ناراحت باشد، اما لزوماً همه چیز تمام نخواهد شد و این اتفاق حتما پایان راه نیست.

می توانیم به این فکر کنیم که آیا باز هم موقعیتی بوده ما چنین فاجعه سازی کردیم؟

چه مثالی به یاد دارید؟

آیا آنجا هم عین چیزی که فکر کردید اتفاق افتاد؟

شخصی سازی

ما معتقدیم که رویدادهایی که هیچ ربطی به ما ندارند، همه مربوط به ما هستند.

مثال:ازدواجم به بن بست رسیده چون من عرضه نگه داری رابطه ندارم!

نحوه مقابله با این فکر چیست؟ به این فکر کنید که یعنی همسرتان هیچ مشکلی و سهمی در ایجاد تنش نداشته؟ و همه چیز تقصیر شما بوده؟

می توانید ایرادهای او را لیست کنید؟

چه خطاهایی از او سر زده؟ و سهم او در به بن بست رسیدن ازدواج چیست؟

به این ترتیب کمتر شخصی سازی خواهید کرد و نگاهی واقع بینانه خواهید داشت.

استدلال هیجانی

فرض می کنیم که احساسات ما اطلاعات مفیدی به ما می دهند. و این یعنی اجازه می دهید احساس هایتان، تفسیر شما را از واقعیت هدایت کند.

حس و حالم خوب نیست حتما امروز یه اتفاقی می خواد بیفته

راه برخورد با این الگوی فکری مخرب چیست؟ اجازه بده این احساسها رو دقیقاً مشاهده کنی؛

بهتره بدون اینکه حس و حالت رو وسواس گونه مورد نقد و قضاوت قرار بدی، کمی زمان بدی و ببینی آیا اتفاقی در کاره؟ و آیا دلایلی هست که تماماً ربط به حس و حالت داشته باشه

احساس مسئولیت کاذب و یا بیش از حد

از بین هفت الگوی فکری مخرب این الگوی فکری زمانی اتفاق می افتد که ما فکر کنیم وظیفه داریم در همه شرایط حال و هوای پارتنرمان یا همسرمان را عوض کنیم  و یا شادی و روحیه خوب همسرمان همش به ما بستگی دارد.

اما باید به یاد داشته باشید که همیشه مسئولیت احساسات و اعمال دیگران بر عهده شما نیست.

بایدها

تو همیشه باید از من جلو خانوادت دفاع کنی!

باید پشت من باشی

نباید بری پیش خانوادت

هر جا می خوای بری من هم باید با خودت ببری

نباید با دوستات بری بیرون

باید همه دوستات رو بذاری کنار

درسته که از همسر انتظار داریم در اختلافهای خانوادگی حواسش به ما باشه اما چقدر می توان یک طرفه از او انتظار داشت؟ چرا این قدر باید؟  پس خودمان کی می توانیم از خود دفاع کنیم؟

چرا باید همش بار را روی دوش دیگران بگذاریم؟

در عوض می توانیم بگوییم اگر کمتر با دوستات رفت و آمد کنی بهتره؟ یا اینکه “من منظورم اینه که من بیشتر نگران یکی از دوستات هستم که روی تو تاثیر بگذاره و تو در این مورد با من حرف نمی زنی که اطمینان خاطر بدی”

ذهن خوانی

شما فرض را بر این می گذارید که می دانید آدمها چه می خواهند! بی آنکه شواهد کافی در اختیار داشته باشید

یک مثال:

چند روزه شب از سر کار میام خونه خانمم کم حوصله ست؛ حتما می خواد باز مسائل گذشته رو پیش بکشه

فرضیات ذهن خوانی را به چالش بکشید، که اغلب فقط افکار پیش بینی شده خودتان هستند تا باورهای واقعی شریک زندگی تان. گاهی اوقات می تواند مفید باشد که از شریک زندگی خود بپرسید که او به چه فکر می کند، که ممکن است فرضیات شما را رد کند.

تمرین:

از خود سوال کنید چه شواهدی برای این موضوع وجود دارد اگر واقعاً از همسرتان بپرسید چند درصد این موضوع درست از آب در می آید؟

برای مثال در جلسات زوج درمانی مرکز مشاوره بارها دیدم که خانمی در پاسخ گفته اشتباه کردی صرفا بابت رفتار چند شب پیش جلو دوستات ازت ناراحتم

البته ناگفته نماند که گاهی هم حدس ما درست از آب در می آید که این نشان از حل نشدن مشکل و تداوم نارضایتی دارد.

خب برای جلوگیری از تاثیر روی روحیه تا حدی که ذهن خوانی کنیم، بهتره یک بار برای همیشه مسائل را حل و فصل کنیم.

فکر خود را تغییر دهید

دفعه بعد که از شریک زندگی خود ناراحت شدید، از این تمرین های فوق استفاده کنید تا خطاهای فکری را تشخیص داده و برطرف کنید.

از کجا معلوم درست فکر می کنم؟ چه شواهدی دارم؟ اگر ازش بپرسم معلوم میشه او چه فکری کرده؟

دفعه قبلی چه زمانی و چطوری فکر کردم که خلافش ثابت شد؟ آیا این دفعه هم می تونه مثل دفعات قبل باشه؟

همه این ها سوال هایی است که مرکز مشاوره شرق تهران توصیه می کند از خودتان بپرسید.

 

 

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published.Required fields are marked *

بیست − 13 =

Instagram
Call Now Button