پنج چهره اضطراب

پنج چهره اضطراب

پنج چهره اضطراب

در مورد اضطراب شاید مطالب زیادی شنیده یا خوانده باشید اما با پنج چهره اضطراب ممکن است آشنا نباشید

اضطراب چهره های زیادی از خود به نمایش می گذارد: سخت گیری، خشم، کنترل گری، انفعال و خودمحوری

شاید تعجب کنید که چطور این پنج مورد، می تواند چهره های اضطراب باشد.

وقتی به اضطراب فکر می کنیم، معمولا به نگرانی مداوم فکر می کنیم، بدترین سناریوها را در مورد آینده تصور می کنیم، یا حملات وحشت زدگی که معلوم نیست از ناکجا آباد بیرون می آیند؛

اما اضطراب چهره های دیگری هم دارد، راه های دیگری که در واقع محرک اصلی رفتاری است که ما را می ترساند، آزارمان می دهد، یا ناامیدمان می کند.

در اینجا به برخی از اشکال رایج اضطراب اشاره می کنیم که ممکن است آن ها را نشناسید:

برنامه ریزی بیش از حد سختگیرانه

احتمالا افرادی را دیده اید که با اختلال وسواس فکری – عملی دست و پنجه نرم می کنند:

آن ها مدام  دستگیره های در را چک می کنند که بسته است یا نه؛ یا باید لباس هایشان را به شیوه ای خاص تا کنند.

اما شکلهای ملایم تری وجود دارند که هنوز اضطراب محور هستند.

یکی از رایج ترین آن ها افرادی هستند که در کارهای روزمره خود بسیار سختگیر به نظر می رسند.

برنامه ریزی بیش از حد ، نقشه برداری دقیق از اینکه چه چیزی را برای یک سفر انتخاب کنند و کمی وسواس بیش از حد تا حدی که کوله پشتی پر از جزئیات برای سفر تهیه می کنند که مبادا اتفاقی بیفتد و آنها به وسیله مورد نظر دسترسی نداشته باشند.

کنترل

یکی از رایج ترین شکایاتی که من در درمان زوجها می شنوم این است که یکی از همسران دائما احساس می کند که تحقیر شده است:

همسرش همیشه از بالا نگاه می کند، ایراد می گیرد، انتقاد می کند، به هیچ چیز راضی نمی شود

و نگاهش به غیر از موضع بالا به پایین، بدبینانه هم هست.

در حالی که به راحتی می توان کنترل را ناشی از فقدان همدلی و نیاز به قدرت دانست (جامعه ستیزی یا خودشیفتگی شدید را در نظر بگیرید)، برای بیشتر ما، مساله اضطراب است.

شریک زندگی شما نمی بیند که چه کارهایی را انجام دادید بلکه به کوچکترین چیزی که هنوز کف اتاق دیده می شود اشاره می کند و گله مند است که تمیزکاری به خوبی انجام نشده،

یا برای سفر باک ماشین نباید تا نیمه بنزین داشته باشد باید پر باشد و الی آخر

تلاش آن ها برای وادار کردن شما به انجام کاری است که احساس می کنند باید انجام دهید تا آن ها احساس نگرانی نکنند.

در واقع آنها گاهی از بی نظمی شما شکایت ندارند بلکه برای کاهش نگرانی خودشان انتظارات بیشتری دارند!

اگر این کار را بکنید، جواب می دهد و اضطراب آن ها کاهش می یابد،

اما تکرار این کار بارها و بارها چیزی که باید یک شراکت باشد را به یک رابطه ارباب – خدمتکار تبدیل می کند.

عصبانیت

شعله های خشم مطمئناً مربوط به تنظیم هیجانی است، اما مانند کنترل، اغلب با قدرت و رفتار قلدری همراه است.

با این حال بار دیگر، عامل اصلی مانند کنترل، اضطراب است.

بسیاری از کسانی که زود عصبانی می شوند، بیش از حد هوشیار هستند.

آنها معمولاً در هرج و مرج یا سوء استفاده بزرگ شدند.

به عنوان یک کودک، تنها ابزار مقابله آنها این بود که دائماً هوشیار باشند، یعنی مضطرب ؛

بنابراین آنها می دانستند که چه زمانی باید در اتاق خود بمانند یا برای حالت مبارزه ، آماده بیرون بروند.

آنچه در کودکی موثر بوده و جواب داده در بزرگسالی ادامه پیدا می کند.

و هنوز در حال نگاه کردن به گوشه و کنار هستند و در صورت ترسیدن به راحتی تحریک می شوند تا حمله کنند.

انفعال

در سوی دیگر قطب، کسانی قرار دارند که یاد گرفته اند با آن کنار بیایند، نه با توهین کردن یا جواب دادن بلکه با یادگیری منفعل بودن ؛

خواهان تایید و توجه هستند

ولی از اینکه باید برای گرفتن این همه توجه و تایید تسلیم دیگران شوند ناراحت هستند.

در نتیجه رفتار او متغیر بوده و غالباً حالات او میان سکوت و اخم از یک طرف و پرخاشگری و مخالفت از طرف دیگر در نوسان است.(شاملو، 1382)

اگر از این می ترسید که دیگران از رفتار یا ایده شما ناراحت شوند، ممکن است راه کوتاهی را در پیش بگیرید،

با آن ها همراه شوید و اجازه دهید هر کاری که می خواهند انجام دهند!

و شما هیچ وقت در مورد نیازهایتان حرفی نزنید!

اما روزی که از کوره در بروید چون روشهای منفعلانه را به کار گرفتید به این معنی است که از خشم و اضطراب رنج می برید.

لاف زن- خود محور

افرادی که همیشه در مورد خود و دستاوردهایشان صحبت می کنند ، گاهی رفتارشان خودمحور و تحسین برانگیز به نظر می رسند .

برخی از این افراد همه چیز برایشان به خاطر خودخواهی و تلاش برای تعریف و تمجید نیست،

بلکه وقتی احساس ناامنی می کنند و به دنبال اطمینان خاطر هستند، از این روش استفاده می کنند و مدام می خواهند درباره رفتارشان تمجید کنید:

آیا هدیه تولد من را دوست داشتید ؟

غذایی که برای مهمونی درست کردم ، خوب بود؟

دیدی مهمونا چطور از لطیفه هایی که تعریف می کردم خوششون می اومد؟

قبول داری در جمع مهمونهایی که داریم سوادم بیشتره؟

اضطراب آن ها باعث می شود مطمئن شوند که طرف مقابل خوشحال است، آن ها به دنبال نوعی اعتبار هستند که کار درست را انجام داده اند.

اگر این اعتبار و تایید را نگیرند ناامید می شوند، خشمشان تحریک می شود، احساس حقارت و ترس از طرد شدن می کنند و این یعنی نگرانیهای درونی.

تغییر دیدگاه: دیدن اضطراب

و اگر شما فردی هستید که بیش از حد وسواسی، کنترل‌کننده، منفعل، عصبانی و خودمحور هستید، وقت آن رسیده که عقب‌نشینی کنید و به آنچه شما را هدایت می‌کند نگاه کنید.

به جای تمرکز روی طرف مقابل و کاری که او انجام نمی دهد، تا به آرامش برسید، روی خود تمرکز کنید:

وقتی به حالت پیش فرض خود می روید و سختر گیر تر ، عصبانی تر، منفعل تر، کنترل کننده تر یا خودمحورتر می شوید، چه اتفاقی می افتد.

اینها را به‌عنوان پرچم‌های قرمز ببینید که به شما اجازه می‌دهد بفهمید که اضطراب شما چیست

و ببینید آیا می‌توانید ترس زیربنایی را پیدا کنید؟

روی زندگیِ بیشتر در زمان حال و کمتر در آینده غیرقابل کنترل کار کنید.

از کمک و حمایتی که برای مدیریت بهتر احساسات خود نیاز دارید، استفاده کنید.

و آن مهارت های مقابله ای قدیمی را جایگزین کنید که دیگر کارساز نیستند.

 

 

هرسن، مایکل؛ ترنر، ساموئل ام(1382) مصاحبه تشخیصی؛ ترجمه سعید شاملو و محمدرضا محمدی، نشر رشد

Leave a Reply

Your email address will not be published.Required fields are marked *

شانزده − 3 =

Instagram
Call Now Button