موانع مهم در تعیین مرز با خانواده
تعیین مرزها با خانواده میتواند زخمهای عاطفی قدیمی را دوباره زنده کند. و همین جز موانع مهم در تعیین مرز با خانواده است. یادگیری مدیریت تریگرها(محرکهایتان) به شما کمک میکند تا مرزهای مؤثرتری تعیین کنید و استرس کمتری داشته باشید.
از این پس در سرتاسر متن هر جا واژه تریگر را دیدید به معنی محرک یا عامل فعال ساز می باشد.
مثلا گفتن “این هم مزد من بود بعد سالها خون دل خوردن و بزرگ کردنت” توسط مادر(در حال گریه) می تواند تریگر(عامل فعال ساز احساس گناه و منصرف شدن از مرزبندی با خانواده شود)
مرزها چیستند و چرا مهم هستند؟
مرزها خطوط نامرئی هستند که ما برای تعریف رفتار قابل قبول و غیرقابل قبول ترسیم میکنیم.
و شامل این هست که که چقدر از نظر جسمی و عاطفی به دیگران نزدیک شویم.
و چگونه انتظار داریم با ما رفتار شود.
مرزهای سالم فضایی امن برای رشد ما ایجاد میکنند.
آنها به ما اجازه میدهند تا هویت خود را حفظ کنیم، اعتماد ایجاد کنیم و روابط سالم و رضایتبخش را تقویت کنیم.
تعیین و حفظ مرزها میتواند دشوار باشد، اما در همه روابط ضروری هستند.
بدون آنها، ما مستعد بدرفتاری، دستکاری، رنجش و خستگی خواهیم شد.
چرا تعیین مرزها با خانواده میتواند محرک(تریگر) باشد؟
محرکهای هیجانی یادآورهای طبیعی آسیبهای گذشته هستند، اما اگر کنترل نشوند، میتوانند تلاشهای شما برای تعیین مرز را از مسیر خارج کنند.
یک لحن صدای خاص، یک مسئلهی حساس، یا حتی یک پوزخند یا نگاه چپ میتواند ما را به زمانی ببرد که احساس ناامنی، شنیده نشدن یا دوست داشته نشدن از سوی خانوادههایمان داشتیم.
و این از یکی از انواع موانع مهم در تعیین مرز با خانواده می باشد
این محرکها میتوانند به ویژه هنگام تعیین مرزها با خانوادهی اصلیتان قوی باشند.
تعیین مرزها با خانواده میتواند به این دلایلِ خاص، تریگر محسوب شود:
تاریخچهی خانوادگی
خانوادهی اصلی شما درک شما از روابط و صمیمیت را شکل میدهد.
اگر تربیت ما شامل انتقاد، احساس گناه یا دستکاری عاطفی بوده است، تعیین مرزها میتواند چالش برانگیز باشد، زیرا ممکن است پویایی خانواده را مختل کند و ترس از طرد شدن یا درگیری را برانگیزد.
درهم تنیدگی
در برخی خانوادهها، مرزها مبهم است یا وجود ندارند.
ممکن است سطح ناسالمی از وابستگی عاطفی وجود داشته باشد، جایی که فضای شخصی و فردیت به خاطر “وحدت خانواده” قربانی میشوند.
تعیین مرزها در یک خانوادهی در هم تنیده میتواند این احساس را ایجاد کند که شما در حال قطع یک ارتباط حیاتی و بیوفایی و خیانت به آرمانهای خانواده هستید.
گناه و تعهد
ما اغلب شرطی شدهایم که باور کنیم روابط خانوادگی بر نیازهای شخصی مقدم هستند.
تعیین مرزها میتواند احساس گناه و احساس تعهد برای اولویت دادن به خانوادهتان نسبت به خودتان را القا کند، حتی اگر انجام این کار برای رفاه شما مضر باشد.
محرکهای رایج هنگام تعیین مرزها با خانواده
در حالی که هر کسی تریگرهای منحصر به فردی دارد، این لیست میتواند به شما در شناسایی موقعیتها، افراد و رفتارهایی که ممکن است پاسخهای قوی ایجاد کنند، کمک کند.
پیش کشیدن گذشته
بحث در مورد آسیبها یا درگیریهای گذشته میتواند از نظر احساسی بار عاطفی داشته باشد، به خصوص اگر به طور کامل حل نشده باشند، و میتوانند زخمهای قدیمی را دوباره فعال کنند.
بیاعتبارسازی
یک نگاه یا اظهار نظر مانند “هیچکس به آنچه فکر میکنی اهمیت نمیدهد” میتواند شما را به یاد زمانهایی بیندازد که خانوادهتان احساسات یا نیازهای شما را نادیده میگرفتند.
احساس گناه
برخی از خانوادهها برای دستکاری اعضای خانواده به احساس گناه متکی هستند.
شنیدن عباراتی مانند “بعد این همه زحمتی که برات کشیدم، این بود مزدم!؟” میتواند احساس تعهد را برانگیزد و نه گفتن را دشوار کند.
فراتر رفتن از مرزها
اگر یکی از اعضای خانواده سابقه بیتوجهی به نیازها و درخواستهای شما را داشته باشد، تلاش برای تعیین مرزها در مورد این مسائل ممکن است باعث ایجاد یک مبارزه قدرت شود.
انتظارات غیرواقعبینانه
خانوادهها اغلب قوانین ناگفتهای در مورد نحوه رفتار اعضا دارند.
تلاش برای رهایی از این انتظارات میتواند باعث احساس ناامیدی یا عدم تایید آنها(به خصوص والدین) شود.
انتقاد
اگر مرتباً مورد انتقاد قرار میگیرید، حتی یک بازخورد ملایم نیز ممکن است باعث ایجاد حسی از شرم یا بیکفایتی شود.
طرد شدن
نادیده گرفته شدن مرزهای شما میتواند ترس از طرد شدن توسط خانواده را دوباره فعال کند.
راهکارهایی برای مدیریت محرکهای احساسی
وقتی محرکهای احساسی تلاشهای ما برای تعیین مرز را تهدید میکنند، به جای اینکه تسلیم موانع مهم در تعیین مرز با خانواده شویم، چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
در اینجا چند راهکار برای کمک به شما در عبور از این موقعیتهای چالشبرانگیز ارائه شده است.
1. خودآگاهی
اولین قدم شناسایی تریگرها است.
به دنبال واکنشهای بیش از حد باشید، جایی که احساسات، قویتر از آنچه موقعیت ایجاب میکند، احساس میشوند
(مانند خشم یا شرم شدید، که به طور بالقوه با تجربیات گذشته مرتبط است)،
یا وقتی واکنشهای کمی از شما سر می زند،(حتما متوجه شدید بعضی وقتها به خودمان می گوییم چرا در فلان موقعیت چیزی نگفتم!؟ چرا عصبانی نشدم!؟
یعنی مشکل پاسخ ندادن شما در زمانی است که به اتفاقاً به پاسخ نیاز است (پس این چیزی می شود مثل سرکوب احساسات یا عدم صحبت کردن).
حسهای فیزیکی، مانند تپش قلب یا عرق کردن کف دستها، همچنین میتوانند نشانههایی باشند که شما از نظر احساسی تحریک شدهاید.
نوشتن خاطرات پس از واکنشهای بیش از حد، واکنشهای کم یا احساسات فیزیکی میتواند به شناسایی الگوها و افزایش آگاهی از محرکهای خاص کمک کند.
2. کمی استراحت کنید.
برای آرام شدن، از موقعیت تحریککننده دور شوید.
تمرینات تنفسی، آرامش پیشرونده عضلات و مدیتیشن میتوانند کمک کنند.
3. احساسات خود را تأیید کنید.
اذعان به احساساتتان (مانند «الان احساس میکنم خیلی تحت فشار هستم») به شما این امکان را میدهد که به جای واکنش نشان دادن به محرک، با فکر پاسخ دهید.
۴. تنش فیزیکی را رها کنید.
برای رهایی از استرس، در فعالیتهای بدنی که از آنها لذت میبرید، شرکت کنید.
۵. به سیستم حمایتی خود تکیه کنید.
یک دوست، درمانگر یا گروه حمایتی مورد اعتماد میتواند فضایی امن برای پردازش احساسات شما و تعیین استراتژی در مورد تعیین مرزها فراهم کند.
۶. آماده باشید.
محرکهای احتمالی را پیشبینی کنید و پاسخهای خود را تمرین کنید.
به عنوان مثال، اگر یکی از اعضای خانواده از احساس گناه برای دستکاری شما استفاده میکند، یک پاسخ واضح آماده داشته باشید، مانند «میدانم که ناامید هستید، اما من باید آرامش خود را در اولویت قرار دهم.»
۷. نیازهای خود را بیان کنید.
ارتباط واضح و مستقیم میتواند به کاهش تعارض کمک کند. مرزها را به روشنی و با قاطعیت با استفاده از عبارات «من» بیان کنید.
۸. انتظارات واقعبینانه تعیین کنید.
تغییر، به خصوص در روابط خانوادگی قدیمی، زمان میبرد.
انتظار پذیرش یا توافق فوری نداشته باشید.
آماده باشید که مرزهای خود را به طور مداوم اعمال کنید، حتی اگر به معنای محدود کردن موقت ارتباط باشد.
۹. با خودتان مهربان باشید.
تعیین مرزها چالش برانگیز است و شکستها طبیعی هستند.
موفقیتهای خود را جشن بگیرید، از تجربیات خود درس بگیرید و با خودتان با شفقت رفتار کنید.
تعیین مرزها با خانواده تلاشی برای ایجاد یک پویایی سالمتر است که در آن همه میتوانند رشد کنند.
با مدیریت تریگرها(محرکها) و برقراری ارتباط موثر، میتوانید مرزهایی ایجاد کنید که احترام، درک و روابط سالم با خانوادهتان را تقویت کند.