اه تو چقدر منطقی هستی؟

اه تو چقدر منطقی هستی؟

اه تو چقدر منطقی هستی؟

با وجودی که بعضی افراد تصمیم گیرنده های خوب و منطقی هستند اما گاهی دلمان می خواهد به آنها بگوییم : اه چقدر منطقی هستی؟

آیا شما هم با چنین افرادی مواجه شدید؟

ویژگی های ذهن چنین افرادی توام با سردی و منطقی بیش از حد است.

هنگامی که ما از این حالت کار می کنیم، با یک دیدگاه سطحی(حالا می گویم چرا سطحی) به موقعیت ها می پردازیم و مشکلات و راه حل های بالقوه را با استفاده از استدلال منطقی به دقت تجزیه و تحلیل می کنیم.

این بخش از ذهن ما در سازماندهی اطلاعات، ارزیابی گزینه ها و تصمیم گیری بر اساس داده های عینی برتری دارد.

به نظر می رسد ما به چنین سطح تفکر و تجزیه و تحلیلی نیاز داریم

چون ذهن منطقی به ما آرامش می دهد و احساس نمی کنیم مجبوریم کاری را فوری انجام دهیم. پس وقتی در ذهن منطقی هستیم اصلا به مفاهیم هیجانی یک وضعیت توجه نمی کنیم.

ذهن منطقی باعث می شود روی کاری متمرکز شویم، سود و زیان تصمیمها را بررسی کنیم. برای یک مسافرت برنامه دقیقی بچینیم طوری که همه روی برنامه ریزی ما حساب باز کنند.

نشانه های ذهن منطقی

  • به واقعیت ها توجه دارید
  • به نظرات موافق و مخالف توجه می کنید
  • تحت تاثیر هیجان های خود و دیگران نیستید
  • احساس خونسردی و عدم فشار در انجام تصمیمها دارید
  • با خود می گویید درک نمی کنم این همه اعتراض برای چیست
  • درک نمی کنم چرا فلانی از دست من برآشفته شد
  • نمی توانید دقیقا بگویید چه احساسی دارید به غیر اینکه بگویید خوب هستید

اگر بیشتر نشانه های فوق را دارید، شما از یک ذهن منطقی برخوردار می باشید.

مشکلات ذهن منطقی

بهتر است اول به علایم زیر توجه کنیم:

  • آیا معتقدید که احساسات خودتان را از خود دور می کنید و فکر کردن درباره آنها را کاری بیهوده می پندارید؟
  • یا معتقدید آدم نباید احساساتی باشد؟
  • تلاش می کنید به ناراحتی های جسمی، درد معده و سردرد بی توجه باشید؟
  • به درکهای شهودی و حسی تان توجهی نمی کنید؟
  • افرادی که شما به آنها علاقه دارید اغلب به شما می گویند چنین علاقه ای را از جانب تان احساس نمی کنند!
  • تجربه ای از عشق و لذت نداشتید و زندگی تان خشک و منطقی سپری می شود.
  • اغلب نقش مراقب نسبت به دیگران دارید به حدی که نیازهای خودتان را فراموش می کنید.
  • تعجب می کنید چرا بعضی افراد به موضوعی این قدر اهمیت می دهند(1)

اگر این علایم فوق را در خودتان تایید می کنید به نظر می رسد در ذهن منطقی گیر کرده اید!

مثالی می زنم حتما دیده اید وقتی فردی تحت استرس است و اطرافیان وقتی این موضوع را گوشزد می کنند خیلی منطقی می گوید چیز مهمی نیست فقط کمی استرس دارم.

وود، برانتلی و همکاران(2019) در کتاب خود به فرد بسیار باهوشی اشاره کرده اند که نمی دانست چگونه احساسات خود را ابراز کند و در نتیجه زندگی بسیار تنهایی را سپری کرد. بنابراین در اینجا نیز برای زیستن به تعادل نیاز داریم

این مثال نشان می دهد ذهن منطقی نمی تواند بفهمد که ما چه حسی نسبت به شرایط خاصی داریم.

در ذهن منطقی ما نسبت به هیجان ها خاموش می شویم.

برخی افراد با پنهان شدن پشت ذهن منطقی، از تجربه هیجانها خودداری می کنند.

در حالی که ذهن منطقی باید در تعادل با آگاهی هیجانی باشد.

در مطلب بعدی که در مورد ذهن خردمند است به برقراری تعادل بین ذهن هیجانی که در مطلب قبل گفته شد و ذهن منطقی خواهیم پرداخت.

 

1-کنترل هیجانهای شدید با DBT ؛ مارشا لینهان، ترجمه دکتر انوشه امین زاده، نشر ارجمند

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published.Required fields are marked *

شانزده − یک =

Instagram
Call Now Button